مريم

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا 96 فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا 97 وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا 98 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ طه 1 مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ 2 إِلَّا تَذْكِرَةً لِّمَن يَخْشَىٰ 3 تَنزِيلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى 4 الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ 5 لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَىٰ 6 وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى 7 اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ 8 وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَىٰ 9 إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى 10 فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَىٰ 11 إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى 12

96إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً

97فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدّاً

98وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْن هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَد أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً

 

ترجمه:

96 ـ مسلماً کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام داده اند، خداوند رحمان محبتى براى آنان در دل ها قرار مى دهد!

97 ـ و ما فقط آن (قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزکاران را به وسیله آن بشارت دهى، و دشمنان سرسخت را با آن انذار کنى.

98 ـ چه بسیار اقوام (بى ایمان و گنهکارى) را که پیش از آنان هلاک کردیم; آیا احدى از آنها را احساس مى کنى؟! یا کمترین صدائى از آنان مى شنوى؟!

 

تفسیر:

ایمان سرچشمه محبوبیت!

در سه آیه فوق، که پایانگر سوره «مریم» است باز هم سخن از مؤمنان با ایمان و نیز ظالمان و ستمگران بى ایمان، و سخن از قرآن و بشارت ها و انذارهاى آن است، و در حقیقت عصاره اى است از بحث هاى پیشین با نکته هاى تازه.

نخست، مى فرماید: «کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند خداوند رحمان محبت آنان را در دل ها مى افکند» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً).

بعضى از مفسران، این آیه را مخصوص امیر مؤمنان على(علیه السلام) و بعضى شامل همه مؤمنان دانسته اند.

بعضى، گفته اند: منظور این است که: خداوند محبت آنان را در دل هاى دشمنانشان مى افکند، و این محبت رشته اى مى شود در گردنشان که آنها را به سوى ایمان مى کشاند.

بعضى دیگر، آن را به معنى محبت مؤمنان نسبت به یکدیگر که باعث قدرت، قوت و وحدت کلمه مى شود، دانسته اند.

بعضى آن را اشاره به دوستى مؤمنان نسبت به یکدیگر در آخرت دانسته، و مى گویند آنها آن چنان به یکدیگر علاقه پیدا مى کنند که از دیدار هم برترین شادى و سرور به آنان دست مى دهد.

ولى اگر با وسعت نظر، به مفاهیم وسیع آیه بیندیشیم خواهیم دید که: همه این تفسیرها در مفهوم آیه جمع است، بى آن که با هم تضادى داشته باشند.

و نکته اصلى آن این است که: «ایمان و عمل صالح» جاذبه و کشش فوق العاده اى دارد، اعتقاد به یگانگى خدا و دعوت پیامبران که بازتابش در روح، فکر، گفتار و کردار انسان به صورت اخلاق عالیه انسانى، تقوا و پاکى و درستى و امانت و شجاعت و ایثار و گذشت، تجلى کند، همچون نیروهاى عظیم مغناطیس، کشنده و رباینده است.

حتى افراد ناپاک و آلوده از پاکان لذت مى برند، و از ناپاکانى همچون خود متنفرند، به همین دلیل هنگامى که فى المثل مى خواهند همسر یا شریکى انتخاب کنند تأکید دارند طرف آنها پاک و نجیب و امین و درستکار باشد.

این طبیعى است و در حقیقت، نخستین پاداشى است که خدا به مؤمنان و صالحان مى دهد که دامنه اش از دنیا به سراى دیگر نیز کشیده مى شود.

با چشم خود بسیار دیده ایم این گونه افراد پاک، هنگامى که چشم از جهان مى بندند، دیده ها براى آنها گریان مى شود، هر چند ظاهراً پست و مقام اجتماعى نداشته باشند، همه مردم جاى آنها را خالى مى بینند، همه، خود را در عزاى آنها شریک محسوب مى دارند.

اما این که بعضى آن را درباره امیر مؤمنان على(علیه السلام) دانسته و در روایات بسیارى به آن اشاره شده، بدون شک درجه عالى و مرحله بالاى آن، ویژه آن امام متقین است، (و در نکته ها از این روایات مشروحاً بحث خواهیم کرد).

ولى این مانع از آن نخواهد بود که: در مراحل دیگر، همه مؤمنان و صالحان از طعم این محبت و محبوبیت در افکار عمومى بچشند، و از این مودت الهى سهمى ببرند، و نیز مانع از آن نخواهد بود که، دشمنان نیز در دل خود احساس محبت و احترام نسبت به آنها کنند.

جالب این که در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: إِنَّ اللّهَ إِذا أَحَبَّ عَبْداً دَعا جَبْرَئِیْلَ، فَقال: یا جَبْرَئِیْلُ! إِنِّى أُحِبُّ فُلاناً فَأَحِبَّهُ، قالَ: فَیُحِبُّهُ جَبْرَئِیْلُ ثُمَّ یُنادِى فِى أَهْلِ السَّماءِ أَنَّ اللّهَ یُحِبُّ فُلاناً فَأَحِبُّوهُ، قالَ: فیُحِبَّهُ أَهْلُ السَّماءِ ثُمَّ یُوضَعُ لَهُ الْقَبُولُ فِى الاْ َرْضِ!

وَ إِنَّ اللّهَ إِذا أَبْغَضَ عَبْداً دَعا جَبْرَئِیْلَ، فَقالَ: یا جَبْرَئِیْلُ إِنِّى أُبْغِضُ فُلاناً فَأَبْغِضْهُ، قالَ فَیُبْغِضُهُ جَبْرَئِیْلُ، ثُمَّ یُنادِى فِى أزهْلِ السَّماءِ إِنَّ اللّه یُبْغِضُ فُلاناً فَأَبْغِضُوهُ، قالَ: فَیُبْغِضُهُ أَهْلُ السَّماءَ ثمَّ یُوضعُ لَهُ الْبغْضاءُ فِى الاْ َرْضِ:

«هنگامى که خداوند کسى از بندگانش را دوست دارد، به فرشته بزرگش جبرئیل مى گوید: من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار، جبرئیل او را دوست خواهد داشت، سپس در آسمان ها ندا مى دهد که:

اى اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست دارید، و به دنبال آن، همه اهل آسمان او را دوست مى دارند، سپس پذیرش این محبت در زمین منعکس مى شود.

و هنگامى که خداوند کسى را دشمن بدارد، به جبرئیل مى گوید: من از او متنفرم، او را دشمن بدار، جبرئیل او را دشمن مى دارد، سپس در میان اهل آسمان ها ندا مى دهد که: خداوند از او متنفر است او را دشمن دارید، همه اهل آسمان ها از او متنفر مى شوند، سپس انعکاس این تنفر در زمین خواهد بود».(1)

این حدیث پر معنى نشان مى دهد: ایمان و عمل صالح بازتابى دارد به وسعت عالم هستى، و شعاع محبوبیت حاصل از آن، تمام پهنه آفرینش را فرا مى گیرد، ذات پاک خداوند چنین کسانى را دوست دارد، نزد همه اهل آسمان محبوبند، و این محبت در قلوب انسان هائى که در زمین هستند پرتوافکن مى شود.

راستى، چه لذتى از این بالاتر که انسان احساس کند محبوب همه پاکان و نیکان عالم هستى است؟

و چه دردناک است که انسان احساس کند، زمین، آسمان، فرشته ها و انسان هاى با ایمان، همه از او متنفر و بیزارند!

* * *

پس از آن به «قرآن» که سرچشمه پرورش ایمان و عمل صالح است، اشاره کرده مى گوید: «ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم، تا پرهیزگاران را به وسیله آن بشارت دهى، و دشمنان سرسخت و لجوج را انذار کنى» (فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدّاً).

«لُدّ» (با ضم لام و تشدید دال) جمع «أَلَد» (بر وزن عدد) به معنى دشمنى است که خصومت شدید دارد، و به کسانى گفته مى شود که: در دشمنى کردن متعصب، لجوج و بى منطقند.

* * *

آخرین آیه، به عنوان دلدارى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان (مخصوصاً با توجه به این نکته که این سوره در «مکّه» نازل شده و در آن روز مسلمانان، سخت تحت فشار بودند) و نیز به عنوان تهدید و هشدار به همه دشمنان عنود و لجوج، مى گوید: «چه بسیار اقوام بى ایمان و گنهکارى را که قبل از اینها هلاک و نابود کردیم آن چنان محو و نابود شدند که اثرى از آنها باقى نماند، آیا تو اى پیامبر! احدى از آنها را احساس مى کنى؟ یا کمترین صدائى از آنان مى شنوى»؟ (وَ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْن هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَد أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً).

«رِکْز» به معنى صداى آهسته است، و به چیزهائى که در زیر زمین پنهان مى کنند، «رکاز» گفته مى شود، یعنى این اقوام ستمگر و دشمنان سرسخت حق و حقیقت، آن چنان درهم کوبیده شدند که حتى صداى آهسته اى از آنان به گوش نمى رسد.

* * *

نکته ها:

1 ـ محبت على(علیه السلام) در دل هاى مؤمنان

در بسیارى از کتب حدیث و تفسیر اهل تسنن (علاوه بر شیعه) روایات متعددى در شأن نزول آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که: نشان مى دهد نخستین بار این آیه در مورد على(علیه السلام) نازل گردیده است، از جمله:

«علامه زمخشرى» در «کشاف»، «سبط ابن جوزى» در «تذکره»، «گنجى شافعى»، «قرطبى» در تفسیر مشهور خود، «محب الدین طبرى» در «ذخائر العقبى»، «نیشابورى» در تفسیر معروف خود، «ابن صباغ مالکى» در «فصول المهمّه»، «سیوطى» در «درّ المنثور»، «هیثمى» در «صواعق المحرقه»، و «آلوسى» در «روح المعانى» را مى توان نام برد که در ذیل به تعداى از احادیث رسیده اشاره مى کنیم:

1 ـ «ثعلبى» در تفسیر خود، از «برّاء بن عازب» چنین نقل مى کند: رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: قُلِ اللّهُمَّ اجْعَلْ لِى عِنْدَکَ عَهْداً، وَ اجْعَلْ لِى فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِیْنَ مَوَدَّةً، فَأَنْزَلَ اللّهُ تَعالى: إِنَّ الَّذِیْنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً:

«بگو خداوندا! براى من عهدى نزد خودت قرار ده، و در دل هاى مؤمنان مودت مرا بیفکن، در این هنگام، آیه إِنَّ الَّذِیْنَ آمَنُوا... نازل گردید».(2)

عین همین عبارت یا با کمى اختلاف، در بسیارى از کتب دیگر آمده است.

2 ـ در بسیارى از کتب اسلامى این معنى از «ابن عباس» نقل شده که، مى گوید: نُزِّلَتْ فِى عَلِىِّ بْنِ أَبِیْطالِب «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» قالَ: مَحَبَّةً فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِیْنَ:

یعنى: «آیه إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا... درباره على بن ابى طالب(علیه السلام) نازل گردیده، و معنى آن این است: خدا محبت او را در دل هاى مؤمنان قرار مى دهد».(3)

3 ـ در کتاب «صواعق» از «محمّد بن حنفیه» در تفسیر این آیه، چنین نقل مى کند: لایَبْقى مُؤْمِنٌ إِلاّ وَ فِى قَلْبِهِ وُدٌّ لِعَلِىٍّ وَ لاَِهْلِبَیْتِهِ:

«هیچ فرد با ایمانى پیدا نمى شود مگر این که در درون قلبش، محبت على و خاندان او است».(4)

4 ـ شاید به همین دلیل در روایت صحیح و معتبر از خود امیر مؤمنان على(علیه السلام) چنین نقل شده: لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِى هذا عَلى أَنْ یُبْغِضَنِی ما أَبْغَضَنِى وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیا بِجَمّاتِها عَلَى الْمُنافِقِ عَلى أَنْ یُحِبَّنِى ما أَحَبَّنِى وَ ذلِکَ أَنَّهُ قُضِىَ فَانْقَضَى عَلى لِسانِ النَّبِىِّ الاْ ُمِّىِّ(صلى الله علیه وآله) أَنَّهُ قالَ لایُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لایُحِبُّکَ مُنافِقٌ:

«اگر با این شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم که مرا دشمن دارد هرگز دشمن نخواهد داشت، و اگر تمام دنیا (و نعمت هایش) را در کام منافق فرو ریزم که مرا دوست دارد، دوست نخواهد داشت، این به خاطر آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به صورت یک حکم قاطع به من فرموده است: اى على! هیچ مؤمنى تو را دشمن نخواهد داشت و هیچ منافقى محبت تو را در دل نخواهد گرفت»!(5)

5 ـ در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آخر نماز خود با صداى بلند به طورى که مردم مى شنیدند، در حق امیر مؤمنان على(علیه السلام) چنین دعا مى کرد: أَللّهُمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنِیْنَ، وَ الْهَیْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فِى صُدُورِ الْمُنافِقِیْنَ فَأَنْزَلَ اللّهُ إِنَّ الَّذِیْنَ آمَنُوا...:

«خداوندا! محبت على(علیه السلام) را در دل هاى مؤمنان بیفکن، و همچنین هیبت و عظمت او را در دل هاى منافقان، در این هنگام آیه فوق و آیه بعد از آن نازل شد».(6)

به هر حال، همان گونه که در تفسیر آیات فوق گفتیم، نزول این آیه در مورد على(علیه السلام) به عنوان یک نمونه اتم و اکمل است و مانع از تعمیم مفهوم آن در مورد همه مؤمنان با سلسله مراتب، نخواهد بود.

* * *

2 ـ تفسیر جمله «یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ»

«یَسَّرْناهُ» از ماده «تیسیر» به معنى «تسهیل» است، خداوند در این جمله مى فرماید: «ما قرآن را بر زبان تو آسان کردیم، تا پرهیزکاران را بشارت دهى و دشمنان سرسخت را انذار کنى» این تسهیل، ممکن است از جهات مختلف بوده باشد:

1 ـ از این نظر که قرآن، عربى فصیح و روانى است که آهنگ آن در گوش ها دل انگیز، و تلاوت آن بر زبان ها آسان است.

2 ـ از نظر این که خداوند آن چنان تسلطى به پیامبرش بر آیات قرآن، داده بود که به آسانى و در همه جا و براى حل هر مشکل، از آن استفاده مى کرد، و پیوسته بر مؤمنان تلاوت مى نمود.

3 ـ از نظر محتوا که در عین عمیق و پرمایه بودن، درک آن سهل و ساده و آسان است، اصولاً آن همه حقایق بزرگ و برجسته که در قالب این الفاظ محدود با سهولت درک معانى، ریخته شده، خود نشانه اى است از آنچه در آیه فوق مى خوانیم که بر اثر یک امداد الهى، صورت گرفته است.

در سوره «قمر» در آیات متعدد، این جمله تکرار شده است: وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِر:

«ما قرآن را براى تذکّر و یادآورى آسان کردیم آیا پندگیرنده اى هست».

* * *

 

پروردگارا! قلب ما را به نور ایمان، و تمام وجود ما را به نور عمل صالح روشن فرما! ما را دوستدار مؤمنان و صالحان، مخصوصاً امام المتقین امیر مؤمنان على(علیه السلام) بدار! و محبت ما را نیز در دل هاى همه مؤمنان بیفکن!

بار الها! جامعه بزرگ اسلامى ما که با داشتن این همه نفرات و امکانات وسیع مادى و معنوى در چنگال دشمنان گرفتار، و به خاطر پراکندگى و تفرقه صفوف، ضعیف و ناتوان شده است، در گرد مشعل ایمان و عمل صالح جمع بفرما!

خداوندا! همان گونه که گردنکشان و جباران پیشین را چنان هلاک و محو و نابود کردى که کوچک ترین صدائى از آنها به گوش نمى رسد، ابرقدرت هاى جبّار زمان ما را نیز نابود کن! شرّ آنها را از سر مستضعفان کوتاه فرما! و قیام مؤمنان را بر ضد این مستکبران به پیروزى نهائى برسان!

 

آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ

 

پایان سوره مریم


1 ـ این حدیث، در بسیارى از منابع معروف حدیث، و همچنین بسیارى از کتب تفسیر آمده است، ولى ما متنى را انتخاب کردیم که در تفسیر «فى ظلال»، جلد پنجم، صفحه 454 از «احمد» و «مسلم» و «بخارى» نقل شده.

2 و3 ـ طبق نقل، «احقاق الحق»، جلد 3، صفحات 83 تا 86.

4 ـ همان مدرک.

5 ـ «روح المعانى»، جلد 16، صفحه 130 و «مجمع البیان»، جلد 6، صفحه 533، و همچنین «نهج البلاغه»، کلمات قصار، کلمه 45.

6 ـ «نور الثقلین»، جلد 3، صفحه 363.