الحجرات

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا ۚ أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ 12 يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ 13 ۞ قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ ۖ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ 14 إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ 15 قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ 16 يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم ۖ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ 17 إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ 18

16قُلْ أَ تُعَلِّمُونَ اللّهَ بِدِینِکُمْ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ

17یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لاتَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ بَلِ اللّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإِیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ

18إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ

 

ترجمه:

16 ـ بگو: «آیا خدا را از ایمان خود با خبر مى سازید؟! او تمام آنچه را در آسمان ها و زمین است مى داند; و خداوند از همه چیز آگاه است»!

17 ـ آنها بر تو منت مى نهند که اسلام آورده اند; بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منت مى نهد که شما را به سوى ایمان هدایت کرده، اگر (در ادعاى ایمان) راستگو هستید!

18 ـ خداوند غیب آسمان ها و زمین را مى داند و نسبت به آنچه انجام مى دهید بیناست»!

 

شأن نزول:

جمعى از مفسران گفته اند: بعد از نزول آیات گذشته، گروهى از اعراب خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمدند و سوگند یاد کردند که در ادعاى ایمان صادقند، و ظاهر و باطن آنها یکى است، نخستین آیه مورد بحث نازل شد (و به آنها اخطار کرد که نیازى به سوگند ندارد، خدا درون و برون همه را مى داند).(1)

* * *

تفسیر:

منّت نگذارید که مسلمان شده اید!

در آیات گذشته، نشانه هاى مؤمنان راستین بیان شده بود، و چنان که در شأن نزول ذکر شد، جمعى از مدعیان اصرار داشتند که حقیقت ایمان در قلب آنها مستقر است، قرآن به آنها و به تمام کسانى که همانند آنها هستند اعلام مى کند: نیازى به اصرار و سوگند نیست، در مسأله «ایمان» و «کفر»، سر و کار شما با خدائى است که از همه چیز با خبر است، مخصوصاً با لحنى عتاب آمیز در نخستین آیه مورد بحث مى گوید: «به آنها بگو: آیا مى خواهید خداوند را از ایمان خود با خبر سازید؟ او تمام آنچه را در آسمان ها و زمین است مى داند» (قُلْ  أَ تُعَلِّمُونَ اللّهَ بِدِینِکُمْ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ).

و براى تأکید بیشتر، مى افزاید: «خداوند از همه چیز آگاه است» (وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ).

ذات مقدس او عین علم است، و علمش عین ذات او است، و به همین دلیل علمش ازلى و ابدى است.

ذات پاکش همه جا حضور دارد، و از رگ گردن به شما نزدیک تر، و میان انسان و قلبش حائل مى شود، با این حال نیازى به ادعاى شما نیست، او راستگویان را از مدعیان کاذب، به خوبى مى شناسد، و از اعماق جانشان با خبر است، حتى درجات شدت و ضعف ایمان آنها را که گاه از خودشان نیز پوشیده است، نزد او روشن است، با این حال، چرا اصرار دارید که خدا را از ایمان خود با خبر سازید؟!

* * *

بعد از آن به گفتگوى اعراب بادیه نشین بازمى گردد که اسلام خود را به رخ پیامبر مى کشیدند، و مى گفتند: ما با تو از در تسلیم آمدیم در حالى که بسیارى از قبائل عرب، از در جنگ آمدند.

قرآن در پاسخ آنها مى گوید: «آنها بر تو منت مى گذارند که اسلام آورده اند»! (یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا).

«به آنها بگو: اسلام خود را بر من منت نگذارید» (قُلْ لاتَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلامَکُمْ).

«بلکه خداوند بر شما منت مى گذارد که شما را به سوى ایمان هدایت کرد، اگر در ادعاى ایمان راستگو هستید»! (بَلِ اللّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإِیمانِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).

«منّت» ـ چنان که قبلاً هم گفته ایم ـ از ماده «مَنّ» به معنى وزنه مخصوصى است که با آن وزن مى کنند، سپس به هر نعمت سنگین و گران قدرى اطلاق شده، منت بر دو گونه است: اگر جنبه عملى داشته باشد (به معنى بخشش نعمت گران قدر) ممدوح است، و منت هاى الهى از این قبیل است، ولى اگر جنبه لفظى داشته باشد، مانند منّت بسیارى از انسان ها، عملى است زشت و ناپسند.

جالب این که: در جمله اول مى گوید: آنها بر تو منت مى گذارند که «اسلام» را پذیرفته اند، و این تأکید دیگرى است بر این که، آنها در ادعاى ایمان صادق نیستند، بلکه ظاهراً اسلام را پذیرا شده اند.

ولى در ذیل آیه مى گوید: «اگر در دعوى خود راست مى گوئید، خداوند بر شما منت مى گذارد که هدایتتان به «ایمان» کرده است».

به هر حال، این مسأله مهمى است که افراد کوته فکر، غالباً تصورشان این است که با قبول ایمان، و انجام عبادات و طاعات، خدمتى به ساحت قدس الهى یا پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اوصیاى او(علیهم السلام) کرده اند، و به همین دلیل انتظار پاداش دارند.

در حالى که اگر نور ایمان به قلب کسى بتابد، و این توفیق نصیبش شود که در سلک مؤمنان در آید، بزرگ ترین لطف الهى شامل حال او شده است.

«ایمان» قبل از هر چیز، درک تازه اى از عالم هستى به انسان مى دهد، حجاب ها و پرده هاى خود خواهى و غرور را کنار مى زند، افق دید انسان را مى گشاید، و شکوه و عظمت بى مانند آفرینش را در نظر او مجسم مى کند.

سپس، نور و روشنائى بر عواطف او مى پاشد و آنها را پرورش مى دهد، ارزش هاى انسانى را در او زنده مى کند، استعدادهاى والاى او را شکوفا مى سازد، علم و قدرت و شهامت و ایثار و فداکارى و عفو و گذشت و اخلاص به او مى دهد، و از موجودى ضعیف، انسانى نیرومند و پر ثمر مى سازد.

دست او را گرفته و از مدارج کمال بالا مى برد، و به اوج قله افتخار مى رساند، او را هماهنگ با قوانین عالم هستى، و عالم هستى را در تسخیر او قرار مى دهد.

آیا این نعمتى است که خداوند بر انسان ارزانى داشته، یا منتى است که انسان بر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) بگذارد؟!

همچنین، هر یک از عبادات و اطاعات، گامى است به سوى تکامل: قلب را صفا مى بخشد، شهوات را کنترل مى کند، روح اخلاص را تقویت مى نماید، به جامعه اسلامى وحدت و یکپارچگى و قوت و عظمت مى بخشد.

هر کدام، یک کلاس بزرگ تربیتى است، و درسى است آموزنده.

اینجا است که انسان، باید هر صبح و شام، شکر نعمت ایمان به جا آورد، و بعد از هر نماز و هر عبادت، سر به سجده بگذارد، و خدا را بر این همه توفیق سپاس گوید.

اگر بینش انسان در مورد ایمان و اطاعت خدا چنین باشد، نه تنها خود را «طلبکار» نمى داند، بلکه همیشه «مدیون» خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) و غرق احسان او مى شمرد.

عبادات را عاشقانه انجام مى دهد، در راه اطاعت او نه با پا، که با سر مى دود. و اگر خدا براى او پاداش عمل قائل شده، این را نیز لطف دیگرى مى داند، و گرنه انجام کارهاى نیک، سودش به خود انسان باز مى گردد و در حقیقت با این توفیق، بر میزان بدهکارى هاى او به خداوند افزوده مى گردد.

بنابراین، هدایت او لطف است، دعوت پیامبرش(صلى الله علیه وآله) لطفى دیگر، و توفیق اطاعت و فرمانبرى لطفى مضاعف، و پاداش، لطفى است ما فوق لطف!

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، که پایان سوره «حجرات» است، باز هم آنچه را در آیه قبل آمده تأکید مى کند، و مى فرماید: «خداوند غیب آسمان ها و زمین را مى داند، و نسبت به آنچه انجام مى دهید بصیر و بینا است» (إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ).

اصرار نداشته باشید که حتماً مؤمن هستید، و نیازى به سوگند نیست، او در زوایاى قلب شما حضور دارد، و از آنچه در آن مى گذرد، کاملاً با خبر است. او از تمام اسرار اعماق زمین و غیب آسمان ها آگاه است، بنابراین چگونه ممکن است از درون دل شما بى خبر باشد؟

 

خداوندا! بر ما منت نهادى و نور ایمان را در قلب ما تابیدى، تو را به نعمت عظیم هدایت سوگند، که ما را در این راه ثابت بدار و در مسیر تکامل رهبرى کن!

پروردگارا! تو از اعماق قلب ما آگاهى، نیات ما را به خوبى مى دانى، عیوب ما را از بندگانت بپوشان، و به کرمت اصلاح فرما!

بار الها! به ما توفیق و قدرتى مرحمت کن که ارزش هاى عظیم اخلاقى که در این سوره پر عظمت، بیان فرمودى، در وجود خود زنده کنیم، و احترام آن را پاس داریم!

آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ

پایان سوره حجرات


1 ـ «مجمع البیان»، «المیزان»، «روح البیان»، و تفسیر «قرطبى».