الجمعة

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ 9 فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ 10 وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ 11 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ 1 اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ 2 ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ 3 ۞ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ ۖ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ ۚ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ 4

9یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ

10فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الاْ َرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

11وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللّهُ خَیْرُ الرّازِقِینَ

ترجمه:

9 ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها کنید که این براى شما بهتر است اگر مى دانستید!

10 ـ و هنگامى که نماز پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید، و خدا را بسیار یاد کنید شاید رستگار شوید!

11 ـ هنگامى که آنها تجارت یا سرگرمى و لهوى را ببینند پراکنده مى شوند و به سوى آن مى روند و تو را ایستاده به حال خود رها مى کنند; بگو: «آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزى دهندگان است»!

 

شأن نزول:

در شأن نزول این آیات، یا خصوص آیه «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً» روایات مختلفى نقل شده که، همه آنها از این معنى خبر مى دهد: در یکى از سال ها که مردم «مدینه» گرفتار خشکسالى، گرسنگى و افزایش نرخ اجناس شده بودند، «دحیه» با کاروانى از «شام» فرا رسید و با خود مواد غذائى آورده بود، و این در روز «جمعه» بود و پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشغول خطبه «نماز جمعه»، طبق معمول، براى اعلام ورود کاروان طبل زدند و حتى بعضى دیگر آلات موسیقى را نواختند، مردم، با سرعت خود را به بازار رساندند.

مسلمانانى که در مسجد براى نماز اجتماع کرده بودند، خطبه را رها کرده و براى تأمین نیازهاى خود به سوى بازار شتافتند، تنها دوازده مرد و یک زن در مسجد باقى ماندند (آیه نازل شد و آنها را سخت مذمت کرد) پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: اگر این گروه اندک هم مى رفتند از آسمان سنگ بر آنها مى بارید.(1)

تفسیر:

بزرگ ترین اجتماع عبادى سیاسى هفته

در آیات گذشته، بحث هاى فشرده اى پیرامون توحید، نبوت، معاد، و نیز مذمت «یهود» دنیاپرست آمده بود، آیات مورد بحث، به گفتگو پیرامون یکى از مهم ترین وظائف اسلامى، که در تقویت پایه هاى ایمان تأثیر فوق العاده دارد، و از یک نظر، هدف اصلى سوره را تشکیل مى دهد، یعنى نماز جمعه و بعضى از احکام آن مى پردازد.

نخست، همه مسلمانان را مخاطب قرار داده، مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که براى نماز روز جمعه اذان گفته مى شود، به سوى ذکر خدا (خطبه و نماز) بشتابید و خرید و فروش را رها کنید، این براى شما بهتر است اگر مى دانستید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ).

«نُودِى» از ماده «نداء» به معنى «بانگ برآوردن» است، و در اینجا به معنى «اذان» است; زیرا در اسلام، ندائى براى نماز، جز اذان نداریم، چنان که در آیه 58 سوره «مائده» نیز مى خوانیم: وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَعْقِلُونَ:

«هنگامى که مردم را به سوى نماز مى خوانید (و اذان مى گوئید) آن را به مسخره و بازى مى گیرند، این به خاطر آن است که آنها قومى هستند بى عقل».

به این ترتیب، هنگامى که صداى اذان «نماز جمعه» بلند مى شود، مردم موظفند کسب و کار را رها کرده، به سوى نماز، که مهم ترین یاد خدا است، بشتابند.

جمله «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ...» اشاره به این است که: اقامه نماز جمعه و ترک کسب و کار در این موقع، منافع مهمى براى مسلمانان در بردارد، اگر درست پیرامون آن بیندیشند، و گرنه، خداوند، از همگان بى نیاز و بر همه مشفق است.

این جمله، یک اشاره اجمالى به فلسفه و منافع نماز جمعه است که، به خواست خدا در بحث نکات از آن بحث خواهیم کرد.

البته، ترک خرید و فروش، مفهوم وسیعى دارد که، هر کار مزاحمى را شامل مى شود.

اما، این که چرا روز «جمعه» را به این نام نامیده اند؟ به خاطر اجتماع مردم در این روز براى نماز است، و این مسأله، تاریخچه اى دارد که در بحث نکات خواهد آمد.

قابل توجه این که: در بعضى از روایات اسلامى، در مورد نمازهاى روزانه آمده است: إِذا أُقِیْمَتِ الصَّلوةُ فَلا تَأْتُوها وَ أَنْتُمْ تَسْعَوْنَ وَ أْتُوْها وَ أَنْتُمْ تَمْشُونَ وَ عَلَیْکُمْ السَّکِیْنَةُ:

«هنگامى که نماز (نمازهاى یومیه) برپا شود براى شرکت در نماز ندوید، و با آرامش گام بردارید».(2)

ولى، در مورد نماز جمعه آیه فوق مى گوید: «فَاسْعَوا» (بشتابید) و این، دلیل بر اهمیت فوق العاده نماز جمعه است.

منظور از «ذِکْرِ اللّهِ» در درجه اول، «نماز» است، ولى، مى دانیم که خطبه هاى نماز جمعه هم که آمیخته با ذکر خدا است، در حقیقت، بخشى از نماز جمعه است، بنابراین، باید براى شرکت در آن نیز تسریع کرد.

* * *

در آیه بعد، مى افزاید: «هنگامى که نماز پایان گیرد شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهى طلب کنید، و خدا را بسیار یاد نمائید تا رستگار شوید» (فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الاْ َرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).

گر چه، جمله «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ» (فضل خدا را طلب کنید) یا تعبیرات مشابه آن، در قرآن مجید، شاید غالباً به معنى طلب روزى و کسب و تجارت آمده است.

ولى، روشن است مفهوم این جمله گسترده است و کسب وکار، یکى از مصادیق آن است، لذا، بعضى آن را به معنى عیادت مریض، و زیارت مؤمن، یا تحصیل علم و دانش تفسیر کرده اند ، هر چند منحصر به اینها نیز نمى باشد.

ناگفته پیدا است، امر به «انتشار در زمین» و «طلب روزى» امر وجوبى نیست، بلکه به اصطلاح «امر بعد از حظر و نهى» است، و دلیل بر جواز مى باشد، اما بعضى از این تعبیر، چنین استفاده کرده اند که، تحصیل روزى بعد از نماز جمعه، مطلوبیت و برکتى دارد، و در حدیثى آمده است که، پیامبر بعد از نماز جمعه سرى به بازار مى زد.

جمله «وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثِیراً» اشاره به یاد خدا است، در برابر آن همه نعمت هائى که به انسان ارزانى داشته.

و بعضى «ذکر» را در اینجا به معنى «فکر» تفسیر کرده اند، آنچنان که در حدیث آمده: تَفَکُّرُ ساعَة خَیْرٌ مِنْ عِبادَةِ سَنَة: «یک ساعت اندیشیدن از یک سال عبادت بهتر است».(3)

بعضى نیز، آن را به مسأله توجه به خدا در بازارها، به هنگام معاملات و عدم انحراف از اصول حق و عدالت تفسیر کرده اند.

ولى، روشن است آیه، مفهوم گسترده اى دارد که، همه اینها را در بر مى گیرد، این نیز مسلّم است که، روح «ذکر»، «فکر» است، و ذکر بى فکر لقلقه زبانى بیش نیست، و آنچه مایه فلاح و رستگارى است، همان ذکر آمیخته با تفکر در جمیع حالات است.

اصولاً، ادامه «ذکر» سبب مى شود که، یاد خدا در اعماق جان انسان رسوخ کند و ریشه هاى غفلت و بى خبرى را که عامل اصلى هرگونه گناه است، بسوزاند، و انسان را در مسیر فلاح و رستگارى قرار دهد و حقیقت «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» حاصل گردد.

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، کسانى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را به هنگام نماز جمعه رها کردند و براى خرید از قافله تازه وارد به بازار شتافتند، شدیداً مورد ملامت قرار داده، مى گوید: «هنگامى که تجارت یا لهوى را ببینند پراکنده مى شوند و به سوى آن مى روند، و تو را ایستاده (در حالى که خطبه نماز جمعه مى خوانى) رها مى کنند» (وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً).

«به آنها بگو آنچه نزد خدا است از لهو و تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزى دهندگان است» (قُلْ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللّهُ خَیْرُ الرّازِقِینَ).

ثواب و پاداش الهى، و برکاتى که از حضور در نماز جمعه، شنیدن مواعظ و اندرزهاى پیامبر (صلى الله علیه وآله) و تربیت معنوى و روحانى عائد شما مى شود، قابل مقایسه با هیچ چیز دیگر نیست، و اگر از این مى ترسید که، روزىِ شما بریده شود، اشتباه مى کنید، خداوند بهترین روزى دهندگان است.

تعبیر به «لَهْو» اشاره به طبل و سایر آلات لهوى است که، به هنگام ورود قافله تازه به «مدینه» مى زدند، که هم نوعى اخبار و اعلام بود، و هم وسیله اى براى سرگرمى و تبلیغ کالا، همان گونه که در دنیاى امروز نیز در فروشگاه هائى که به سبک غرب است نیز، نمونه آن دیده مى شود.

تعبیر به «انْفَضُّوا» به معنى پراکنده شدن و انصراف از نماز جماعت، و روى آوردن به کاروان است که در شأن نزول گفته شد، هنگامى که کاروان «دحیه» وارد «مدینه» شد (او هنوز اسلام را اختیار نکرده بود) با صداى طبل و سایر آلات لهو، مردم را به بازار فراخواند، مردم «مدینه» حتى مسلمانانى که در مسجد مشغول استماع خطبه نماز جمعه پیامبر(صلى الله علیه وآله) بودند، به سوى او شتافتند، و تنها سیزده نفر، و به روایتى کمتر، در مسجد باقى ماندند.

ضمیر «إِلَیْها» به تجارت بازمى گردد، یعنى به سوى «مال التجارة» شتافتند، این، به خاطر آن است که، لهو، هدف اصلى آنها نبود، بلکه، مقدمه اى بود براى اعلام ورود کاروان و یا سرگرمى و تبلیغ کالا در کنار آن.

تعبیر به «قائِماً» نشان مى دهد که، پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایستاده، خطبه نماز جمعه را مى خواند، چنان که در حدیثى از «جابر بن سمره» نقل شده: «هرگز رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را در حال خطبه، نشسته ندیدم و هر کس بگوید نشسته خطبه مى خواند، تکذیبش کنید».(4)

و نیز روایت شده: از «عبداللّه بن مسعود» پرسیدند: «آیا پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایستاده خطبه مى خواند»؟ گفت: مگر نشنیده اى که خداوند مى گوید: وَ تَرَکُوکَ قائِماً: «تو را در حالى که ایستاده بودى رها کردند»؟(5)

در تفسیر «درّ المنثور» آمده است: اولین کسى که نشسته، خطبه نماز جمعه را خواند، «معاویه» بود!(6)

* * *

نکته ها:

1 ـ نخستین نماز جمعه در اسلام

در بعضى از روایات اسلامى آمده است: مسلمانان «مدینه»، پیش از آن که پیامبر(صلى الله علیه وآله) هجرت کند، با یکدیگر صحبت کرده گفتند: «یهود» در یک روز هفته اجتماع مى کنند (روز شنبه) و «نصارى» نیز روزى براى اجتماع دارند (یکشنبه) خوبست ما هم روزى قرار دهیم، در آن روز جمع شویم، ذکر خدا گوئیم و شکر او را به جا آوریم، آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان «یوم العروبه» نامیده مى شد، براى این هدف برگزیدند، و به سراغ «اسعد بن زراره» (یکى از بزرگان مدینه) رفتند، او نماز را به صورت جماعت با آنها به جا آورد و به آنها اندرز داد، و آن روز، «روز جمعه» نامیده شد; زیرا روز اجتماع مسلمین بود.

«اسعد» دستور داد: گوسفندى را ذبح کردند، نهار و شامِ همگى از همان یک گوسفند بود; چرا که تعداد مسلمانان در آن روز، بسیار کم بود...

و این نخستین جمعه اى بود که در اسلام تشکیل شد.

اما، اولین جمعه اى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با اصحابش تشکیل دادند، هنگامى بود که به «مدینه» هجرت کرد، آن حضرت روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل

هنگام ظهر وارد «مدینه» شد، چهار روز در «قُبا» ماندند و مسجد «قبا» را بنیان نهادند، سپس روز «جمعه» به سوى «مدینه» حرکت کرد، (فاصله میان «قبا» و «مدینه» بسیار کم است، و امروز «قبا» یکى از محله هاى داخل «مدینه» است)، به هنگام نماز جمعه، به محله «بنى سالم» رسید، و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپا داشت، و این اولین نماز جمعه اى بود که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در اسلام به جا آورد، خطبه اى هم در این نماز جمعه خواند که، اولین خطبه حضرت در «مدینه» بود.(7)

یکى از محدثان از «عبد الرحمن بن کعب» نقل کرده: پدرم هر وقت صداى اذان جمعه را مى شنید، بر «اسعد بن زرارة» رحمت مى فرستاد، هنگامى که دلیل این مطلب را جویا شدم، گفت: به خاطر آن است: او نخستین کسى بود که نماز جمعه را با ما به جا آورد.

گفتم: آن روز چند نفر بودید؟ گفت: فقط چهل نفر!(8)

* * *

2 ـ اهمیت نماز جمعه

بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامى، قبل از هر چیز، آیات همین سوره است، که به همه مسلمانان و اهل ایمان دستور مى دهد: به محض شنیدن اذان جمعه، به سوى آن بشتابند، و هرگونه کسب و کار و برنامه مزاحم را ترک گویند، تا آنجا که اگر در سالى که مردم گرفتار کمبود مواد غذائى هستند، کاروانى بیاید و نیازهاى آنها را با خود داشته باشد، به سراغ آن نروند، و برنامه نماز جمعه را ادامه دهند.

در احادیث اسلامى نیز، تأکیدهاى فراوانى در این زمینه وارد شده است، از جمله: در خطبه اى که موافق و مخالف، آن را از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند آمده: إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى فَرَضَ عَلَیْکُمُ الْجُمُعَةَ فَمَنْ تَرَکَها فِی حَیاتِی أَوْ بَعْدَ مَوْتِی اسْتِخْفافاً بِها أَوْ جُحُوداً لَها فَلا جَمَعَ اللّهُ شَمْلَهُ، وَ لا بارَکَ لَهُ فِی أَمْرِهِ، أَلا وَ لا صَلاةَ لَهُ، أَلا وَ لا زَکاةَ لَهُ، أَلا وَ لا حَجَّ لَهُ، أَلا وَ لا صَوْمَ لَهُ، أَلا وَ لا بِرَّ لَهُ حَتَّى یَتُوبَ:

«خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده، هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من، از روى استخفاف یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان کند، و به کار او برکت ندهد، بدانید، نماز او قبول نمى شود، بدانید، زکات او قبول نمى شود، بدانید، حج او قبول نمى شود، بدانید، اعمال نیک او قبول نخواهد شد، تا از این کار توبه کند»!(9)

در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم: صَلاةُ الْجُمُعَةِ فَرِیضَةٌ، وَ الاِْجْتِماعُ إِلَیْها فَرِیضَةٌ مَعَ الاِْمامِ، فَإِنْ تَرَکَ رَجُلٌ مِنْ غَیْرِ عِلَّة ثَلاثَ جُمَع فَقَدْ تَرَکَ ثَلاثَ فَرائِضَ، وَ لایَدَعُ ثَلاثُ فَرائِضَ مِنْ غَیْرِ عِلَّة إِلاّ مُنافِقٌ:

«نماز جمعه فریضه است و اجتماع براى آن با امام (معصوم) فریضه است، هر گاه مردى بدون عذر، سه جمعه را ترک گوید، فریضه را ترک گفته و کسى سه فریضه را بدون علت ترک نمى گوید، مگر منافق».(10)

و در حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِیماناً وَ احْتِساباً اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ: «کسى که از روى ایمان و براى خدا در نماز جمعه شرکت کند، گناهان او بخشوده خواهد شد، و برنامه عملش را از نو آغاز مى کند».(11)

روایات در این زمینه بسیار است، که ذکر همه آنها به طول مى انجامد، در اینجا با اشاره به یک حدیث دیگر، این بحث را پایان مى دهیم.

کسى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد، عرض کرد: یا رسول اللّه! من بارها آماده حج شده ام اما توفیق نصیبم نشده، فرمود: عَلَیْکَ بِالْجُمُعَةِ فَإِنَّها حَجُّ الْمَساکِینَ: «بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است» (اشاره به این که بسیارى از برکات کنگره عظیم اسلامى حج، در اجتماع نماز جمعه وجود دارد).(12)

البته، باید توجه داشت: مذمت هاى شدیدى که در مورد ترک نماز جمعه آمده است و تارکان جمعه در ردیف منافقان شمرده شده اند، در صورتى است که نماز جمعه واجب عینى باشد، یعنى در زمان حضور امام معصوم و مبسوط الید، و اما در زمان غیبت، بنا بر این که واجب مخیر باشد (تخییر میان نماز جمعه و نماز ظهر) و از روى استخفاف و انکار انجام نگیرد، مشمول این مذمت ها نخواهد شد، هر چند عظمت نماز جمعه و اهمیت فوق العاده آن در این حال نیز، محفوظ است (توضیح بیشتر درباره این مسأله را در کتب فقهى باید مطالعه کرد).

* * *

3 ـ فلسفه نماز عبادى سیاسى جمعه

نماز جمعه، قبل از هر چیز، یک عبادت بزرگ دسته جمعى است، و اثر عمومى عبادات را که تلطیف روح و جان، و شستن دل از آلودگى هاى گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب مى باشد، در بردارد، به خصوص این که، مقدمتاً دو خطبه دارد که مشتمل بر انواع مواعظ، اندرزها و امر به تقوا و پرهیزگارى است.

و اما، از نظر اجتماعى و سیاسى، یک کنگره عظیم هفتگى است که، بعد از کنگره سالانه حج، بزرگ ترین کنگره اسلامى مى باشد، و به همین دلیل، در روایتى که قبلاً از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل کردیم، آمده بود: جمعه، حج کسانى است که قادر به شرکت در مراسم حج نیستند.

در حقیقت اسلام، به سه اجتماع بزرگ اهمیت مى دهد:

اجتماعات روزانه که در نماز جماعت حاصل مى شود.

اجتماع هفتگى که در مراسم نماز جمعه است.

و اجتماع سالانه که در کنار خانه خدا انجام مى گیرد، نقش نماز جمعه، در این میان بسیار مهم است، به خصوص این که یکى از برنامه هاى خطیب، در خطبه نماز جمعه، ذکر مسائل مهم سیاسى، اجتماعى و اقتصادى است، و به این ترتیب، این اجتماع عظیم و پرشکوه، مى تواند منشأ برکات زیر شود:

الف: آگاهى بخشیدن به مردم در زمینه معارف اسلامى و رویدادهاى مهم اجتماعى و سیاسى.

ب: ایجاد همبستگى و انسجام هر چه بیشتر در میان صفوف مسلمین، به گونه اى که دشمنان را به وحشت افکند و پشت آنها را بلرزاند.

ج: تجدید روح دینى و نشاط معنوى براى توده مردم مسلمان.

د: جلب همکارى براى حل مشکلات عمومى.

به همین دلیل، همیشه دشمنان اسلام، از یک نماز جمعه جامع الشرائط که دستورهاى اسلامى دقیقاً در آن رعایت شود، بیم داشته اند.

و نیز، به همین دلیل، نماز جمعه، همیشه به عنوان یک اهرم نیرومند سیاسى در دست حکومت ها بوده است، منتها حکومت هاى عدل، همچون حکومت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از آن بهترین بهره بردارى ها را به نفع اسلام، و حکومت هاى جور، همانند «بنى امیه» از آن سوء استفاده براى تحکیم پایه هاى قدرت خود مى کردند.

در طول تاریخ، مواردى را مشاهده مى کنیم که، هر کس مى خواست، بر ضد حکومتى قیام کند، نخست از شرکت در نماز جمعه او خوددارى مى کرد، چنان که در داستان «عاشورا» مى خوانیم: گروهى از شیعیان در خانه «سلیمان بن صرد خزاعى» جمع شدند، و نامه اى خدمت امام حسین(علیه السلام) از «کوفه» فرستادند، در نامه آمده بود: «نعمان بن بشیر» والى «بنى امیه» بر «کوفه»، منزوى شده، ما در نماز جمعه او شرکت نمى کنیم، و چنانچه بدانیم شما به سوى ما حرکت کرده اید، او را از «کوفه» بیرون خواهیم کرد.(13)

در «صحیفه سجادیه» از امام سجاد على بن الحسین(علیهما السلام) مى خوانیم:

اللّهُمَّ إِنَّ هذَا الْمَقامَ لِخُلَفائِکَ وَ أَصْفِیائِکَ وَ مَواضِعَ أُمَنائِکَ فِی الدَّرَجَةِ الرَّفِیعَةِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِها قَدِ ابْتَزُّوها:

«خداوندا! این (اشاره به نماز جمعه و عید قربان) مقامى است که مخصوص خلفاء، برگزیدگان و امناء بلندپایه تو است که ویژه آنها نمودى، و (خلفاى جور بنى امیه) آن را به زور از اولیاى حق گرفته و غصب کرده اند».(14)

گاه، مى شود، دشمنان اسلام یک هفته تمام، شبانه روز تبلیغات مسموم مى کنند، ولى با یک خطبه نماز جمعه و مراسم پرشکوه و حیات بخش آن، همه خنثى مى شود، روح تازه اى در کالبدها دمیده، و خون تازه اى در عروق به حرکت در مى آید.

توجه به این نکته که، طبق فقه شیعه، در محدوده یک فرسخ در یک فرسخ، بیش از یک نماز جمعه جائز نیست و حتى کسانى که در دو فرسخى (تقریباً 11 کیلومترى) از محل انعقاد جمعه قرار دارند در آن نماز شرکت مى کنند، روشن

مى سازد که، عملاً در هر شهر کوچک یا بزرگ و حومه آن، یک نماز جمعه بیشتر منعقد نخواهد شد، بنابراین، اجتماعى چنین، عظیم ترین اجتماع آن منطقه را تشکیل مى دهد.

اما، با نهایت تأسف، این مراسم عبادى سیاسى که مى تواند مبدأ حرکت عظیمى در جوامع اسلامى گردد، به خاطر نفوذ حکومت هاى فاسد در آن، در بعضى کشورهاى اسلامى، چنان بى روح و بى رمق شده است که، عملاً هیچ اثر مثبتى از آن گرفته نمى شود و شکل یک برنامه تشریفاتى به خود گرفته، و به راستى، این از سرمایه هاى عظیمى است که براى از دست رفتن آن، باید گریه کرد.

مهم ترین نماز جمعه سال، نماز جمعه اى است که قبل از رفتن به «عرفات» در «مکّه» انجام مى گیرد، تمام حجاج خانه خدا از سراسر جهان در آن شرکت دارند، که نماینده واقعى تمام قشرهاى مسلمین در کره زمین هستند، سزاوار است براى تهیه خطبه چنین نماز حساسى، عده زیادى از دانشمندان، هفته ها و ماه ها مطالعه کنند و محصول آن را در آن روز حساس و خطبه تاریخى بر مسلمانان عرضه نمایند و مسلّماً مى توانند به برکت آن، آگاهى زیادى به جامعه اسلامى داده و مشکلات مهمى را حل کنند.

اما، با نهایت تأسف، در این ایام، دیده مى شود، مسائل بسیار پیش پا افتاده و مطالبى که تقریباً همه از آن آگاهى دارند مطرح مى شود، و از مسائل اصولى ابداً خبرى نیست؟

آیا براى از دست رفتن چنین فرصت هاى بزرگ و سرمایه هاى عظیم نباید گریست؟! و براى دگرگون ساختن آن، نباید به پا خاست؟!

* * *

 

4 ـ آداب نماز جمعه و محتواى خطبه ها

نماز جمعه (با وجود شرائط لازم) بر مردان بالغ و سالم که قدرت بر شرکت در نماز را دارند واجب است، بر مسافران و پیرمردان واجب نیست، هر چند حضور در نماز جمعه، براى مسافر جائز است، همچنین زن ها نیز مى توانند در نماز جمعه شرکت کنند، هر چند بر آنها واجب نیست.

کمترین عددى که نماز جمعه با آن منعقد مى شود، پنج نفر از مردان است.

نماز جمعه دو رکعت است و جاى نماز ظهر را مى گیرد، و دو خطبه اى که قبل از نماز جمعه خوانده مى شود، در حقیقت به جاى دو رکعت دیگر محسوب مى شود.

نماز جمعه، همانند نماز صبح است و مستحب است حمد و سوره را در آن بلند بخوانند و نیز مستحب است سوره «جمعه» را در رکعت اول و سوره «منافقین» را در رکعت دوم قرائت کنند.

در نماز جمعه دو قنوت مستحب است، یکى قبل از رکوع رکعت اول و دیگر بعد از رکوع رکعت دوم.

خواندن دو خطبه قبل از نماز جمعه واجب است، همان گونه که ایستادن خطیب به هنگام ایراد خطبه نیز واجب مى باشد، شخصى که خطبه مى خواند حتماً باید همان امام نماز جمعه باشد.

خطیب، باید صداى خود را چنان بلند کند که، مردم صداى او را بشنوند، تا محتواى خطبه به گوش همگان برسد.

به هنگام ایراد خطبه، باید خاموش بود، به سخنان خطیب گوش داد، و روبه روى خطیب نشست.

شایسته است خطیب، مردى فصیح، بلیغ، آگاه به اوضاع و احوال مسلمین، با خبر از مصالح جامعه اسلامى، شجاع، صریح اللهجه، و قاطع در اظهار حق باشد. اعمال و رفتار او سبب تأثیر و نفوذ کلامش گردد، و زندگى او، مردم را به یاد خدا بیاندازد.

شایسته است پاکیزه ترین لباس در تن بپوشد، خود را خوشبو کند، و با وقار و سکینه گام بردارد، و هنگامى که بر فراز منبر جاى گرفت، به مردم سلام کند، و رو به روى آنان بایستد، و بر شمشیر، یا کمان یا عصا تکیه کند، نخست بر منبر بنشیند، تا اذان تمام شود، و بعد از فراغت از اذان، شروع به خطبه کند.

محتواى خطبه نخست، حمد خدا و درود بر پیامبر است (احتیاط این است که این قسمت به زبان عربى باشد ولى بقیه به زبان مستمعین خوانده مى شود) سپس، مردم را به تقواى الهى توصیه کند، و یکى از سور کوتاه قرآن را بخواند، و این امر را در هر دو خطبه رعایت کند، و در خطبه دوم بعد از درود بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)دعا بر ائمه مسلمین کند، و براى مؤمنین و مؤمنات استغفار نماید.

و شایسته است در ضمن خطبه، مسائل مهمى که با دین و دنیاى مسلمین ارتباط دارد، مطرح کند، و آنچه مورد نیاز مسلمین در داخل و خارج کشورهاى اسلامى و در داخل و خارج آن منطقه مى باشد، مورد بحث قرار دهد، و مسائل سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و دینى را با در نظر گرفتن اولویت ها مطرح نماید، به مردم آگاهى بخشد و آنها را از توطئه هاى دشمنان با خبر بسازد، برنامه هاى کوتاه مدت و دراز مدت براى حفظ جامعه اسلامى و خنثى کردن نقشه هاى مخالفان، به آنها گوشزد کند.

خلاصه، خطیب باید بسیار هوشیار، بیدار، اهل فکر و مطالعه در مسائل اسلامى باشد، و از موقعیت این مراسم بزرگ، حداکثر استفاده را براى پیشبرد اهداف اسلام و مسلمین بنماید.(15)

در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) مى خوانیم:

إِنَّما جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ لاَِنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عامٌّ، فَأَرادَ أَنْ یَکُونَ لِلاَْمِیرِ سَبَبٌ إِلى مَوْعِظَتِهِمْ، وَ تَرْغِیبِهِمْ فِی الطّاعَةِ، وَ تَرْهِیبِهِمْ مِنَ الْمَعْصِیَةِ، وَ تَوْقِیفِهِمْ عَلى ما أَرادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دِینِهِمْ وَ دُنْیاهُمْ، وَ یُخْبِرُهُمْ بِما وَرَدَ عَلَیْهِمْ مِنَ الاْ فاقِ مِنَ الاْ َهْوالِ الَّتِی لَهُمْ فِیهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ، وَ إِنَّمَا جُعِلَتْ خُطْبَتَیْنِ لِیَکُونَ وَاحِدَةٌ لِلثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ وَ التَّمْجِیدِ وَ التَّقْدِیسِ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ
الاْ ُخْرَى لِلْحَوائِجِ وَ الاِْعْذارِ وَ الاِْنْذارِ وَ الدُّعاءِ وَ لِما یُرِیدُ أَنْ یُعَلِّمَهُمْ مِنْ أَمْرِهِ وَ نَهْیِهِ ما فِیهِ الصَّلاحُ وَ الْفَسادُ:

«خطبه، براى این در روز جمعه تشریع شده است که، نماز جمعه یک برنامه عمومى است، خداوند مى خواهد به امیر مسلمین امکان دهد تا مردم را موعظه کند، به اطاعت ترغیب نماید، از معصیت الهى بترساند و آنها را از آنچه مصلحت دین و دنیایشان است آگاه سازد، و اخبار و حوادث مهمى که از نقاط مختلف به او مى رسد و در سود، زیان و سرنوشت آنها مؤثر است به اطلاعشان برساند... و دو خطبه قرار داده شده، تا در یکى حمد و ثنا و تمجید و تقدیس الهى کنند، و در دیگرى نیازها و هشدارها و دعاها را قرار دهند، و اوامر و نواهى و دستوراتى که به اصلاح و فساد جامعه اسلامى در ارتباط است، به آنها اعلام دارند».(16)

* * *

5 ـ شرائط وجوب نماز جمعه

در این که امام جمعه مانند هر امام جماعت دیگر باید عادل باشد، تردیدى نیست، ولى سخن در این است که، شرائطى افزون بر این دارد، یا نه؟

جمعى معتقدند: این نماز از وظائف امام معصوم، یا نماینده خاص او است، و به تعبیر دیگر، مربوط به زمان حضور امام معصوم(علیه السلام) است.

در حالى که، بسیارى از محققین معتقدند: این شرط وجوب عینى نماز جمعه است، ولى براى وجوب تخییرى، این شرط، لازم نیست و در زمان غیبت نیز مى توان نماز جمعه را برپا داشت و جانشین نماز ظهر مى شود، و حق همین است، بلکه، هر گاه حکومت اسلامى با شرایط آن، از طرف نایب عام امام(علیه السلام)تشکیل گردد، احتیاط این است که، امام جمعه منصوب از طرف او باشد، و مسلمانان در نماز جمعه شرکت کنند.

در این زمینه و در مسائل دیگر مربوط به نماز جمعه، سخن بسیار است که، ذکر همه آنها از حوصله یک بحث تفسیرى خارج، و باید آنها را در کتب فقه و حدیث جستجو کرد.(17)

* * *

خداوندا! به ما توفیقى مرحمت فرما که از این شعائر بزرگ اسلامى براى تربیت نفوس و نجات مسلمین از چنگال دشمنان، حداکثر بهره بردارى را بنمائیم!

پروردگارا! ما را از کسانى قرار ده که مشتاق لقاى تو باشیم و از مرگ نهراسیم!

بارالها! نعمت ایمان و تعلیم و تربیت انبیاء را هرگز از ما سلب نفرما!

 

آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ

 

پایان سوره جمعه


1 ـ «مجمع البیان»، جلد 9، صفحه 287 و غالب تفاسیر دیگر.

2 ـ «روح المعانى»، جلد 28، صفحه 90.

3 ـ «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 289.

4 و5 ـ «مجمع البیان»،، جلد 10، صفحه 286.

6 ـ تفسیر «درّ المنثور»، جلد 6، صفحه 222 ـ این روایت را مفسران دیگر مانند «آلوسى» در «روح المعانى» و «قرطبى» در تفسیرش نقل کرده اند.

7 ـ «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 286.

8 ـ «روح المعانى»، جلد 28، صفحه 88.

9 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 5، صفحه 7، باب «وجوب صلوة الجمعه»، حدیث 28.

10 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 5، صفحه 4، حدیث 8.

11 ـ همان مدرک، صفحه 10.

12 ـ همان مدرک، صفحه 5، حدیث 17.

13 ـ «بحار الانوار»، جلد 44، صفحه 333.

14 ـ «صحیفه سجادیه»، دعاى 48.

15 ـ البته در خصوصیات و جزئیات احکام نماز جمعه و خطبه ها اختلافات جزئى در فتاواى فقهاء مى باشد و آنچه در بالا ذکر شد عصاره اى از فتاواى مختلف است.

16 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 5، صفحه 39.

17 ـ مرحوم «علامه مجلسى» در «بحار الانوار»، جلد 89 و 90 را به این مسأله مهم و سایر ویژگى هاى جمعه پرداخته است.