الأحزاب
۞ وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا 31 يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا 32 وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا 33 وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا 34 إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا 35
28یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلاً
29وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ الآخِرَةَ فَإِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً
30یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیراً
31وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً
ترجمه:
28 ـ اى پیامبر! به همسرانت بگو: «اگر شما زندگى دنیا و زرق و برق آن را مى خواهید بیائید با هدیه اى شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نیکوئى رها سازم
29 ـ و اگر شما خدا و پیامبرش و سراى آخرت را مى خواهید، خداوند براى نیکوکاران شما پاداش عظیمى آماده ساخته است».
30 ـ اى همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشى مرتکب شود، عذاب او دو چندان خواهد بود; و این براى خدا آسان است.
31 ـ و هر کس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع کند، و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پر ارزشى براى او آماده کردیم.
شأن نزول:
مفسران، شأن نزولهاى متعددى براى آیات فوق، ذکر کرده اند که، از نظر نتیجه چندان تفاوتى با هم ندارند.
از این شأن نزولها استفاده مى شود: همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) بعد از پاره اى از غزوات که غنائم سرشارى در اختیار مسلمین قرار گرفت، تقاضاهاى مختلفى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مورد افزایش نفقه، یا لوازم گوناگون زندگى داشتند.
طبق نقل بعضى از تفاسیر، «ام سلمه» از «پیامبر»(صلى الله علیه وآله) کنیز خدمتگزارى تقاضا کرد، «میمونه» حله اى خواست، و «زینب» بنت جحش پارچه مخصوص یمنى، و «حفصه» جامه مصرى، «جویریه» لباس مخصوص خواست، و «سوده» گلیم خیبرى! خلاصه، هر کدام درخواستى نمودند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) که مى دانست، تسلیم شدن در برابر این گونه درخواستها که معمولاً پایانى ندارد، چه عواقبى براى «بیت نبوت» در بر خواهد داشت، از انجام این خواسته ها سر باز زد، و یک ماه تمام از آنها کناره گیرى نمود، تا این که آیات فوق نازل شد، و با لحن قاطع، و در عین حال توأم با رأفت و رحمت، به آنها هشدار داد که: اگر زندگى پر زرق و برق دنیا را مى خواهید مى توانید از پیامبر(صلى الله علیه وآله) جدا شوید، و به هر کجا مى خواهید بروید، و اگر به خدا و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و روز جزا دل بسته اید، و به زندگى ساده و افتخار آمیز خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله)قانع هستید، بمانید و از پاداشهاى بزرگ پروردگار، برخوردار شوید.
به این ترتیب، پاسخ محکم و قاطعى به همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) که دامنه توقع را گسترده بودند، داد، و آنها را میان «ماندن» و «جدا شدن» از او مخیر ساخت!.
* * *
تفسیر:
یا سعادت جاودان، یا زرق و برق دنیا!
فراموش نکرده اید که، در آیات نخست این سوره، خداوند تاج افتخارى بر سر زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) زده، و آنها را به عنوان «ام المؤمنین» (مادر مؤمنان) معرفى نموده، بدیهى است همیشه مقامات حساس و افتخار آفرین، وظائف سنگینى نیز همراه دارد، چگونه زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى توانند «ام المؤمنین» باشند، ولى فکر و قلبشان در گرو زرق و برق دنیا باشد؟ و چنین پندارند که اگر غنائمى نصیب مسلمانان شده است، همچون همسران پادشاهان، بهترین قسمتهاى غنائم را به خود اختصاص دهند، و چیزى که با جانبازى و خونهاى پاک شهیدان به دست آمده تحویل آنان گردد، در حالى که در گوشه و کنار افرادى، در نهایت عسرت زندگى مى کنند.
از این گذشته، نه تنها پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مقتضاى آیات پیشین «اسوه» مردم است که خانواده او نیز باید اسوه خانواده ها، و زنانش مقتداى زنان با ایمان تا دامنه قیامت، گردد.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) پادشاه نیست که حرم سرائى داشته باشد پر زرق و برق، و زنانش غرق جواهرات گران قیمت، و وسائل تجملاتى باشند.
شاید، هنوز گروهى از مسلمانان «مکّه» که به عنوان «مهاجر» به «مدینه» آمده بودند، بر «صفه» (همان سکوى مخصوصى که در کنار مسجد پیغمبر قرار داشت) شب را تا به صبح مى گذراندند، و خانه و کاشانه اى در آن شهر نداشتند، در چنین شرائطى هرگز، پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجازه نخواهد داد، زنانش چنین توقعاتى داشته باشند.
از پاره اى از روایات استفاده مى شود: حتى بعضى از آنان خشونت سخن را با پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آن حدّ رساندند که، گفتند: لَعَلَّکَ تَظُنُّ اِنْ طَلَّقْتَنا لانَجِدُ زَوْجاً مِنْ قَوْمِنا غَیْرَکَ: «تو گمان مى کنى که اگر ما را طلاق دهى همسرى غیر از تو در میان قوم و قبیله خود، نخواهیم یافت»؟!.(1)
اینجا است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به فرمان خدا مأمور مى شود، با قاطعیت تمام با این مسأله برخورد کند، و براى همیشه وضع خود را با آنها روشن سازد.
به هر حال، نخستین آیه، از آیات فوق، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مخاطب ساخته مى گوید:
«اى پیامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگى دنیا را مى خواهید، و طالب زینت آن هستید، بیائید، هدیه اى به شما دهم، و شما را به طرز نیکوئى رها کنم، بى آن که خصومت و مشاجره اى در کار باشد» (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلاً).
«أُمَتِّعْکُنَّ» از ماده «متعه» است، و چنان که در آیه 236 سوره «بقره» گفته ایم منظور از آن: «هدیه» اى است که با شئون زن، متناسب باشد.
در اینجا منظور این است که: مقدار مناسبى بر مهر بیفزاید و یا اگر مهریه اى تعیین نشده، هدیه شایسته اى به آنها بدهد، به طورى که راضى و خشنود گردند، و جدائى آنها در محیط دوستانه انجام پذیرد.
«سَراح» در اصل از ماده «سرح» (بر وزن شرح) به معنى گیاه و درختى است که برگ و میوه دارد، و «سَرَحْتُ الإِبِلَ» یعنى شتر را رها کردم، تا از گیاهان و برگ درختان بهره گیرند، سپس به معنى وسیعتر، به معنى هرگونه رها کردن هر چیز و هر شخص اطلاق شده، و گاه، به عنوان کنایه از طلاق دادن نیز مى آید، «تَسْرِیْحُ الشَّعْرِ» به شانه زدن مو گفته مى شود، که در آن نیز معنى رهائى افتاده است.
منظور از، «سَراح جمیل» در آیه مورد بحث، رها کردن زنان توأم با نیکى و خوبى، و بدون نزاع و قهر است.
در اینجا مفسران و فقهاى اسلامى، بحث مشروحى دارند که: آیا منظور از این سخن، در آیه فوق این است که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) زنان خود را مخیر میان ماندن و جدا شدن کرد؟ و اگر آنها جدائى را انتخاب مى کردند، خود طلاق محسوب مى شد؟ و نیازى به اجراى صیغه طلاق نداشت؟
یا این که: منظور این بوده که، آنها یکى از دو راه را انتخاب کنند، اگر جدائى را انتخاب مى کردند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) اقدام به اجراى صیغه طلاق مى فرمود، و گرنه به حال خود باقى مى ماندند.
البته آیه فوق دلالتى بر هیچ یک از این دو امر ندارد، و این که: بعضى تصور کرده اند، آیه گواه بر تخییر زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) است، و این حکم را از مختصات پیامبر(صلى الله علیه وآله) شمرده اند; ـ زیرا در حق سایر مردم، جارى نمى شود، ـ درست به نظر نمى رسد.
بلکه، جمع میان آیه فوق، و آیات طلاق، ایجاب مى کند که: منظور جدا شدن از طریق طلاق است.
به هر حال، این مسأله در میان فقهاى شیعه و اهل سنت، مورد گفتگو است هر چند قول دوم، یعنى جدا شدن از طریق طلاق، نزدیکتر به ظواهر آیات مى باشد.
به علاوه تعبیر «أُسَرِّحْکُنَّ» (من شما را رها سازم) ظهور در این دارد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) اقدام به جدا ساختن آنها مى فرمود، به خصوص این که: ماده «تسریح» به معنى طلاق در جاى دیگر، از قرآن مجید به کار رفته است.(2)-(3)
* * *
در آیه بعد، مى افزاید: «اما اگر شما خدا و پیامبرش را مى خواهید، و سراى آخرت را، و به زندگى ساده از نظر مادى و احیاناً محرومیتها قانع هستید، خداوند براى نیکوکاران شما، پاداش عظیم آماده ساخته است» (وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّارَ الآخِرَةَ فَإِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً).
در حقیقت، در این چند جمله، تمام پایه هاى ایمان و برنامه هاى مؤمن، جمع است، از یکسو، ایمان و اعتقاد به خدا و پیامبر و روز قیامت و طالب این اصول بودن، و از سوى دیگر، در برنامه هاى عملى نیز در صف نیکوکاران و محسنین و محسنات قرار گرفتن.
بنابراین، تنها اظهار عشق و علاقه به خدا، و سراى دیگر، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) کافى نیست، برنامه هاى عملى نیز باید هماهنگ با آن باشد.
و به این ترتیب، خداوند تکلیف همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) را که باید: الگو و اسوه زنان با ایمان باشند براى همیشه روشن ساخت، داشتن زهد و پارسائى و بى اعتنائى به زرق و برق و تجملات دنیا، و توجه خاص به ایمان و عمل صالح و معنویت، اگر چنین هستند، بمانند و مشمول افتخار بزرگ همسرى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) باشند، و گرنه راه خود را در پیش گیرند، و از او جدا شوند!
گر چه مخاطب، در این سخنان، همسران پیامبرند، ولى محتواى آیات و نتیجه آن، همگان را شامل مى شود، مخصوصاً کسانى که در مقام رهبرى خلق و پیشوائى و تأسّى مردم، قرار گرفته اند، آنها همیشه بر سر دو راهى قرار دارند، یا استفاده از موقعیت ظاهرى خویش براى رسیدن به زندگى مرفّه مادى، و یا تن دادن به محرومیتها براى نیل به رضاى خدا و هدایت خلق.
* * *
سپس در آیه بعد، به بیان موقعیت زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) در برابر کارهاى نیک و بد، و همچنین مقام ممتاز و مسئولیت سنگین آنها، با عباراتى روشن، پرداخته مى گوید: «اى زنان پیامبر! هر کدام از شما گناهِ آشکار و معصیت فاحشى انجام دهد، عذاب او دو چندان خواهد بود، و این براى خدا آسان است»! (یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیراً).
شما در خانه وحى، و مرکز نبوت زندگى مى کنید، آگاهى شما در زمینه مسائل اسلامى، با توجه به تماس دائم با پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) از توده مردم بیشتر است، به علاوه دیگران، به شما نگاه مى کنند، و اعمالتان سرمشقى است براى آنها.
بنابراین، گناهتان در پیشگاه خدا عظیمتر است; چرا که هم ثواب و هم عذاب بر طبق معرفت و میزان آگاهى، و همچنین تأثیر آن در محیط، داده مى شود، شما هم سهم بیشترى از آگاهى دارید، و هم موقعیت حساسترى از نظر تأثیر گذاردن روى جامعه.
از همه اینها گذشته، اعمال خلاف شما از یک سو، پیامبر را آزرده خاطر مى سازد، و از سوى دیگر، به حیثیت او لطمه مى زند، و این خود گناه دیگرى محسوب مى شود، و مستوجب عذاب دیگرى است.
منظور از «فاحِشَه مُبَیِّنَة» گناهان آشکار است و مى دانیم مفاسد گناهانى که از افراد با شخصیت، سر مى زند بیشتر در زمانى خواهد بود که آشکارا باشد.
در مورد «ضعف» و «مضاعف» سخنى داریم که در بحث نکات خواهد آمد.
اما این که: مى فرماید: «این کار بر خدا آسان است اشاره به این است که: هرگز گمان نکنید: مجازات کردن شما براى خداوند مشکلى دارد، و ارتباطتان با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مانع از آن خواهد بود، آنگونه که در میان مردم معمول است که گناهان دوستان و نزدیکان خود را نادیده یا کم اهمیت مى گیرند، نه چنین نیست، این حکم با قاطعیت در مورد شما اجرا خواهد شد.
* * *
اما در نقطه مقابل نیز، «و هر کس از شما در برابر خدا و پیامبر، خضوع و اطاعت کند و عمل صالحى به جا آورد، پاداش او را دو چندان خواهیم داد، و روزى پر ارزشى را براى او فراهم ساخته ایم» (وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً).
«یَقْنُتْ» از ماده «قنوت» به معنى اطاعت توأم با خضوع و ادب است(4) و قرآن با این تعبیر، به آنها گوشزد مى کند که: هم مطیع فرمان خدا و پیامبر باشند، و هم شرط ادب را کاملاً رعایت کنند.
در اینجا باز به این نکته بر خورد مى کنیم که: تنها ادعاى ایمان و اطاعت کافى نیست، بلکه باید به مقتضاى «وَ تَعْمَلْ صالِحاً» آثار آن، در عمل نیز هویدا گردد.
«رزق کریم» معنى گسترده اى دارد که تمام مواهب معنوى و مادى را در بر مى گیرد، و تفسیر آن به بهشت، به خاطر آن است که، بهشت کانون همه این مواهب است.
* * *
نکته:
چرا گناه و ثواب افراد با شخصیت، مضاعف است؟
گفتیم، گر چه آیات فوق، پیرامون همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) سخن مى گوید که: اگر اطاعت خدا کنند پاداشى مضاعف دارند، و اگر گناه آشکارى مرتکب شوند، کیفر مضاعف خواهند داشت، ولى، از آنجا که ملاک و معیار اصلى، همان داشتن مقام و شخصیت و موقعیت اجتماعى است، این حکم درباره افراد دیگر که موقعیتى در جامعه دارند نیز صادق است.
این گونه افراد، تنها متعلق به خویشتن نیستند، بلکه وجود آنها داراى دو بُعد است، بُعدى تعلق به خودشان دارد، و بُعدى تعلق به جامعه، و برنامه زندگى آنها مى تواند، جمعى را هدایت یا عده اى را گمراه کند.
بنابراین، اعمال آنها دو اثر دارد، یک اثر فردى و دیگر اثر اجتماعى، و از این لحاظ، هر یک داراى پاداش و کیفرى است.
لذا، در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: یُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ!: «هفتاد گناهِ جاهل بخشوده مى شود، پیش از آن که یک گناه از عالم بخشوده شود»!.(5)
از این گذشته، همواره رابطه نزدیکى میان سطح علم و معرفت، با پاداش و کیفر است، همان گونه که در بعضى از احادیث اسلامى مى خوانیم: إِنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْلِ: «پاداش به اندازه عقل و آگاهى انسان است».(6)
و در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: إِنَّمَا یُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِی الْحِسَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِی الدُّنْیَا: «خداوند در روز قیامت، در حساب بندگان به اندازه عقلى که به آنها در دنیا داده، دقت و سختگیرى مى کند».(7)
حتى در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: توبه عالم در بعضى از مراحل پذیرفته نخواهد شد، سپس به این آیه شریفه استناد فرمود: إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَة: «توبه، تنها براى کسانى است که از روى جهل و نادانى کار بدى انجام مى دهند».(8)-(9)
و از اینجا روشن مى شود که، ممکن است مفهوم «مضاعف» یا «مرتین» در اینجا افزایش ثواب و عقاب باشد، گاه، دو برابر و گاه، بیشتر، درست همانند اعدادى که جنبه «تکثیر» دارد، به خصوص این که: «راغب» در «مفردات» در معنى «ضعف» مى گوید: ضاعَفْتُهُ ضَمَمْتُ اِلَیْهِ مِثْلَهُ فَصاعِداً: «آن را مضاعف ساختم یعنى همانندش و یا بیشتر و چند برابر بر آن افزودم» (دقت کنید).
روایتى که در بالا درباره تفاوت گناه عالم و جاهل تا هفتاد برابر، ذکر کردیم گواه دیگرى بر این مدعا است.
اصولاً سلسله مراتب اشخاص، و تفاوت آن بر اثر موقعیت اجتماعى، و الگو و اسوه بودن نیز، ایجاب مى کند که: پاداش و کیفر الهى نیز به همین نسبت باشد.
این بحث را با حدیثى از امام سجّاد على بن الحسین(علیه السلام) پایان مى دهیم: کسى به امام عرض کرد: اِنَّکُمْ أَهْلَ بَیْت مَغْفُورٌ لَکُمْ: «شما خانواده اى هستید که خداوند، شما را مشمول آمرزش خود قرار داده».
امام در غضب شد فرمود: نَحْنُ أَحْرى أَنْ یَجْرِىَ فِیْنا ما أَجْرَى اللّهُ فِى أَزْواجِ النَّبِىّ(صلى الله علیه وآله) مِنْ أَنْ نَکُونَ کَما تَقُوْلُ، اِنّا نَرى لِمُحْسِنِنا ضِعْفَیْنِ مِنَ الأَجْرِ وَ لِمُسِیْئِنا ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ، ثُمَّ قَرَءَ الآیَتَیْنِ:
«ما سزاوارتریم که آنچه را خدا درباره همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) جارى کرده، در مورد ما جارى شود، نه چنان که تو مى گوئى، ما براى نیکوکارانمان دو پاداش، و براى بدکارانمان دو کیفر و عذاب قائل هستیم، سپس دو آیه فوق را به عنوان شاهد تلاوت فرمود».(10)
* * *
1 ـ «کنز العرفان»، جلد 2، صفحه 238.
2 ـ توضیح بیشتر در این زمینه را در کتب فقهى مخصوصاً کتاب «جواهر»، جلد 29، صفحه 122 به بعد مطالعه فرمائید.
3 ـ بقره، آیه 229.
4 ـ «مفردات راغب»، ماده «قنوت».
5 ـ «اصول کافى»، جلد 1، صفحه 37، باب لزوم الحجة على العالم.
6 ـ «اصول کافى»، جلد 1، صفحه 9، کتاب العقل و الجهل.
7 ـ «اصول کافى»، جلد 1، صفحه 9، کتاب العقل و الجهل.
8 ـ «اصول کافى»، جلد 1، صفحه 38، باب لزوم الحجة على العالم.
9 ـ نساء، آیه 17.
10 ـ «مجمع البیان»، جلد 8، صفحه 354، ذیل آیه مورد بحث.