الأحزاب
۞ تُرْجِي مَن تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاءُ ۖ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ ۚ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا 51 لَّا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا 52 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَٰكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ ۖ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ ۚ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ ۚ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذَٰلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا 53 إِن تُبْدُوا شَيْئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا 54
51تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ ذلِکَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لایَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللّهُ عَلِیماً حَلِیماً
ترجمه:
51 ـ (موعد) هر یک از همسرانت را بخواهى مى توانى بتأخیر اندازى، و هر کدام را بخواهى نزد خود جاى دهى; و هر گاه بعضى از آنان را که بر کنار ساخته اى بخواهى نزد خود جاى دهى، گناهى بر تو نیست; این (حکم الهى) براى روشنى چشم آنان، و این که: غمگین نباشند و به آنچه به آنان مى دهى همگى راضى شوند نزدیکتر است; و خدا آنچه را در قلوب شماست مى داند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در کیفر آنها عجله نمى کند)!.
شأن نزول
در تفسیر آیات 28 و 29 همین سوره، و بیان شأن نزول آنها گفتیم: جمعى از همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) ـ بنابر آنچه مفسران نقل کرده اند ـ به پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کردند: بر نفقه و هزینه زندگى ما بیفزا (زیرا چشمشان به غنائم جنگى افتاده بود، و چنین مى پنداشتند که باید از آن، بهره زیادى به آنها برسد) آیات مزبور نازل شد، و صریحاً به آنها گوشزد کرد که: اگر دنیا و زینت دنیا را مى خواهند براى همیشه از پیامبر(صلى الله علیه وآله) جدا شوند، و اگر خدا و پیامبر و روز جزا را خواهانند با زندگى ساده او بسازند.
از این گذشته، در چگونگى تقسیم اوقات زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) در میان آنها نیز، با هم رقابتهائى داشتند که: پیغمبر(صلى الله علیه وآله) را با آن همه گرفتارى و اشتغالات مهم، در مضیقه قرار مى داد، ـ هر چند پیامبر(صلى الله علیه وآله) کوشش لازم را در زمینه عدالت در میان آنها رعایت مى کرد ـ .
ولى باز گفتگوهاى آنها ادامه داشت، آیه فوق نازل شد، و پیامبر را در تقسیم اوقاتش در میان آنها کاملاً آزاد گذاشت.
و ضمناً، به آنها اعلام کرد: این حکم الهى است تا هیچگونه نگرانى و سوء برداشتى براى آنها حاصل نشود.(1)
* * *
تفسیر:
رفع یک مشکل دیگر از زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) (صلى الله علیه وآله) بود؟
یک رهبر بزرگ الهى، همچون پیامبر(صلى الله علیه وآله)، آن هم در زمانى که در کوره حوادث سخت گرفتار است، و توطئه هاى خطرناکى از داخل و خارج براى او مى چینند، نمى تواند، فکر خود را زیاد مشغول زندگى شخصى و خصوصیش کند، باید در زندگى داخلى خود، داراى آرامش نسبى باشد، تا بتواند به حل انبوه مشکلاتى که از هر سو او را احاطه کرده است، با فراغت خاطر بپردازد.
آشفتگى زندگى شخصى و دل مشغول بودن او به وضع خانوادگى در این لحظات بحرانى و طوفانى، سخت خطرناک است.
با این که: طبق بحثهاى گذشته، و مدارکى که در شرح آیه پیش آوردیم ازدواجهاى متعدد پیامبر(صلى الله علیه وآله) غالباً جنبه هاى سیاسى و اجتماعى و عاطفى داشته، و در حقیقت جزئى از برنامه انجام رسالت الهى او بوده، ولى در عین حال، گاه اختلاف میان همسران و رقابتهاى زنانه متداول آنها، طوفانى در درون خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله) برمى انگیخته، و فکر او را مشغول مى داشته است.
اینجا است که خداوند یکى دیگر از ویژگیها را براى پیامبرش قائل شد، و براى همیشه به این ماجراها و کشمکشها پایان داد، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از این نظر آسوده خاطر و فارغ البال کرد.
و چنان که در آیه مورد بحث، مى خوانیم فرمود: «مى توانى (موعد) هر یک از این زنان را که بخواهى به تأخیر بیندازى، و به وقت دیگرى موکول کنى، و هر کدام را بخواهى، نزد خود جاى دهى» (تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ).
«تُرْجِى» از ماده «ارجاء» به معنى تأخیر، و «تُؤْوِى» از ماده «ایواء» به معنى کسى را نزد خود جاى دادن است.
مى دانیم: یکى از احکام اسلام، در مورد همسران متعدد آن است که، شوهر اوقات خود را در میان آنها به طور عادلانه تقسیم کند، اگر یک شب نزد یکى از آنها است، شب دیگر نزد دیگرى باشد، تفاوتى در میان زنان از این نظر وجود ندارد، و این موضوع را در کتب فقه اسلامى به عنوان «حق قَسْم» تعبیر مى کنند.
یکى از خصایص پیامبر(صلى الله علیه وآله) این بود که: ـ به خاطر شرائط خاص زندگى طوفانى و بحرانیش در «مدینه» که در هر ماه تقریباً یک جنگ بر او تحمیل مى شد، و در همین زمان همسران متعدد داشت، ـ رعایت «حق قسم» به حکم آیه فوق از او ساقط بود، و مى توانست هرگونه اوقات خود را تقسیم کند، هر چند او با این حال حتى الامکان مساوات و عدالت را ـ چنان که در تواریخ اسلامى صریحاً آمده است ـ رعایت مى کرد.
ولى، وجود همین حکم الهى، آرامشى به همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) و محیط زندگى داخلى او مى داد.
سپس، مى افزاید: «هر گاه بعضى از آنها را کنار بگذارى، بعداً بخواهى او را نزد خود جاى دهى گناهى بر تو نیست» (وَ مَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَیْکَ).
و به این ترتیب، نه تنها در آغاز، اختیار با تو است، در ادامه کار نیز این تخییر بر قرار است، و به اصطلاح این تخییر، «تخییرِ استمرارى» است نه «ابتدائى» و با این حکم گسترده و وسیع، هرگونه بهانه اى از برنامه زندگى تو نسبت به همسرانت قطع خواهد شد، و مى توانى فکر خود را متوجه مسئولیتهاى بزرگ و سنگین رسالت کنى.
و براى این که: همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز بدانند گذشته از افتخارى که از ناحیه همسرى با او کسب مى کنند، با تسلیم در برابر این برنامه خاص در مورد تقسیم اوقات پیامبر(صلى الله علیه وآله)، یک نوع ایثار و فداکارى از خود نشان داده، و به هیچ وجه عیب و ایرادى متوجه آنها نیست; ـ چرا که در برابر حکم خدا تسلیم شده اند ـ اضافه مى کند:
«این حکم الهى براى روشنى چشم آنها و این که غمگین نشوند و همه آنها راضى به آنچه در اختیارشان مى گذارى، گردند نزدیکتر است» (ذلِکَ أَدْنى أَنْ تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَ لایَحْزَنَّ وَ یَرْضَیْنَ بِما آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ).
زیرا، اولاً ـ این یک حکم عمومى درباره همه آنها است، و تفاوتى در کار نیست.
ثانیاً ـ حکمى است از ناحیه خدا که براى مصالح مهمى تشریع شده، بنابراین، آنها باید با رضا و رغبت به آن تن دهند و نه تنها نگران نباشند بلکه خشنود گردند.
ولى در عین حال، همان گونه که در بالا نیز اشاره کردیم، پیامبر(صلى الله علیه وآله) حتى الامکان تساوى را در تقسیم اوقات خود رعایت مى کرد، جز در مواردى که شرائط خاصى عدم مساوات را ایجاب مى نمود، و این خود مطلب دیگرى بود که موجب خشنودى آنها مى شد، زیرا مشاهده مى کردند پیامبر(صلى الله علیه وآله) با این که مخیر است سعى در برقرارى مساوات دارد.
در پایان آیه، مطلب را با این جمله ختم مى کند: «خدا آنچه را در قلوب شما است مى داند، و خداوند از همه اعمال و مصالح بندگان با خبر است، و در عین حال، حلیم است و در کیفر آنها عجله نمى کند» (وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ کانَ اللّهُ عَلِیماً حَلِیماً).
آرى، خدا مى داند، شما در برابر کدامین حکم، قلباً راضى و تسلیم هستید، و در برابر کدامین، ناخشنود.
او مى داند، شما به کدامیک از همسرانتان تمایل بیشتر دارید، و به کدام کمتر و حکم خدا را در برخورد با این تمایلات، چگونه رعایت مى کنید.
همچنین او مى داند، چه کسانى در گوشه و کنار مى نشینند و به این گونه احکام الهى در مورد شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) خرده گیرى مى کنند، و در دل نسبت به آن معترضند و چه کسانى با آغوش باز همه را پذیرا مى شوند!.
بنابراین، تعبیر «قُلُوبِکُم» تعبیر گسترده اى است که هم پیامبر(صلى الله علیه وآله) و همسران او را شامل مى شود، و هم همه مؤمنان را که در ارتباط با این احکام، از در رضا و تسلیم وارد مى شوند، یا اعتراض و انکار مى کنند، هر چند آن را آشکار نسازند.
* * *
نکته:
آیا این حکم در حق همه همسران پیامبر
در فقه اسلامى، در باب «خصایص پیامبر»(صلى الله علیه وآله) این مسأله مورد بحث واقع شده است که: آیا «تقسیم اوقات» به طور مساوى در میان همسران متعدد، همان گونه که بر عموم مسلمانان واجب است، بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز واجب بوده، یا این که پیامبر(صلى الله علیه وآله) حکم استثنائى «تخییر» را داشته است؟
مشهور و معروف در میان فقهاى ما و جمعى از فقهاى اهل سنت، این است که: او در این حکم مستثنا بوده، و دلیل آن را آیه فوق مى شمرند که مى گوید: : هر تُرْجِی مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِی إِلَیْکَ مَنْ تَشاءُ: «هر کدام را بخواهى به تأخیر مى اندازى و هر یک را بخواهى نزد خود نگاه مى دارى».
زیرا قرار گرفتن این جمله، بعد از بحث درباره همه زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین ایجاب مى کند که: ضمیر جمع (هُنَّ) به تمام آنها باز گردد، و این مطلبى است که از طرف فقها، و بسیارى از مفسران پذیرفته شده.
ولى بعضى، ضمیر فوق را مربوط به خصوص زنانى مى دانند که خود را بدون مهر در اختیار او قرار دادند، و مطابق این آیه پیامبر(صلى الله علیه وآله) مخیر بوده که هر کدام از آنها را بپذیرد،(2) در حالى که:
اولاً ـ از نظر تاریخى ثابت نیست که آیا این حکم، موضوع خارجى پیدا کرد، یا نه؟ و بعضى معتقدند: تنها در یک مورد بود که زنى به این صورت به ازدواج پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آمد، و در هر حال، اصل مسأله از نظر تاریخى محقق نیست.
ثانیاً ـ این تفسیر خلاف ظاهر آیه است، و با شأن نزولى که براى آیه ذکر کرده اند، سازگار نمى باشد، بنابراین، باید قبول کرد که حکم مزبور یک حکم عام است.
* * *
1 ـ اقتباس از «مجمع البیان»، جلد 8، صفحه 366 و تفسیرهاى دیگر.
2 ـ براى آگاهى بیشتر به تفسیر «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث و «کنز العرفان»، جلد 2، صفحه 238 به بعد مراجعه فرمائید.