فاطر

وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ 19 وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ 20 وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ 21 وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ 22 إِنْ أَنتَ إِلَّا نَذِيرٌ 23 إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا ۚ وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ 24 وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ 25 ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۖ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ 26 أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا ۚ وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ 27 وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَٰلِكَ ۗ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ 28 إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ 29 لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ ۚ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ 30

29إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ

30لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ

 

ترجمه:

29 ـ کسانى که کتاب الهى را تلاوت مى کنند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به آنان روزى داده ایم پنهان و آشکار انفاق مى کنند، تجارتى (پر سود و) بى زیان و خالى از کساد را امید دارند!

30 ـ (آنها این اعمال صالح را انجام مى دهند) تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است.

تفسیر:

معامله پر سود با پروردگار!

از آنجا که در آیات گذشته، به مقام «خوف و خشیت» عالمان اشاره شده بود، در آیات مورد بحث به مقام «امید و رجاء» آنها اشاره مى کند، چرا که گفتیم: تنها به وسیله این دو بال است که انسان مى تواند، به اوج آسمانِ سعادت پرواز کند، و مسیر تکامل را طى نماید.

نخست مى فرماید: «کسانى که کتاب الهى را تلاوت مى کنند، و نماز را بر پا مى دارند، و از آنچه به آنها روزى داده ایم، در پنهان و آشکار انفاق مى کنند، آنها امید تجارتى دارند که نابودى و فساد و کساد در آن نیست» (إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ  کِتابَ اللّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ).(1)

بدیهى است که، «تلاوت» در اینجا به معنى قرائت سرسرى و خالى از تفکر و اندیشه نیست، خواندنى است که سرچشمه فکر باشد، فکرى که سرچشمه عمل صالح گردد، عملى، که از یکسو، انسان را به خدا پیوند دهد، که «مظهر آن نماز »است، و از سوى دیگر، به خلق خدا ارتباط دهد که «مظهر آن انفاق» است، انفاق از تمام آنچه خدا به انسان داده: از علمش، از مال و ثروت و نفوذش، از فکر نیرومندش، از اخلاق و تجربیاتش، و خلاصه، از تمام مواهب خدا دادى.

این انفاق، گاهى «مخفیانه صورت مى گیرد»، تا نشانه اخلاص کامل باشد (سِرّاً).

و گاه «آشکارا، تا مشوق دیگران گردد» و تعظیم شعائر شود (عَلانِیَةً).

آرى، علمى که چنین اثرى دارد، مایه رجاء و امیدوارى است.

با توجه به آنچه در این آیه و آیه پیشین آمده، چنین نتیجه مى گیریم که علماى راستین داراى این صفاتند:

از نظر روحى، قلبشان مملو از خشیت و ترس آمیخته با عظمت خدا است.

از نظر گفتار، زبانشان به تلاوت آیات خدا مشغول است.

از نظر عمل روحى و جسمى، نماز مى خوانند و او را عبادت مى کنند.

از نظر عمل مالى، از آنچه دارند در آشکار و پنهان انفاق مى نمایند.

و سرانجام از نظر هدف، افق فکرشان آن چنان بالا است که دل از دنیاى مادى زودگذر بر کنده، تنها به تجارت پر سود الهى مى نگرند، که دست فنا به   دامانش دراز نمى شود.

این نکته نیز قابل توجه است که، «تَبُور» از ماده «بوار» به معنى شدت کسادى است، و از آنجا که شدت کسادى، باعث فساد مى شود «بوار» به معنى هلاکت آمده، به این ترتیب، «تجارت خالى از بوار» تجارتى است که نه کساد دارد و نه فساد!

در حدیث جالبى چنین آمده: مردى خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: چرا من مرگ را دوست ندارم؟!

فرمود: آیا مال و ثروتى دارى؟ عرض کرد: آرى.

فرمود: آن را پیش از خودت بفرست، عرض کرد نمى توانم!

فرمود: إِنَّ قَلْبَ الرَّجُلِ مَعَ مالِهِ إِنْ قَدَّمَهُ أَحَبَّ أَنْ یَلْحَقَ بِهِ، وَ إِنْ أَخَّرَهُ أَحَبَّ أَنْ یَتَأَخَّرَ مَعَهُ: «قلب انسان همراه اموال او است، اگر آن را پیش از خود بفرستد، دوست دارد به آن ملحق شود، و اگر آن را نگهدارد دوست دارد، همراه آن بماند»!.(2)

این حدیث، در حقیقت روح آیه فوق را منعکس ساخته، زیرا مى گوید: آنها که نماز را برپا مى دارند و انفاق در راه خدا مى کنند، امید و علاقه به سراى دیگر دارند، چرا که نیکها را قبل از خود فرستاده اند، و مایلند به آن ملحق شوند.

* * *

آخرین آیه مورد بحث، هدف این مؤمنان راستین را چنین بیان مى کند: «آنها این اعمال صالح را انجام مى دهند، تا خداوند اجر و پاداششان را به طور کامل بپردازد، و از فضلش بر آنها بیفزاید، که او آمرزنده و شکور است» (لِیُوَفِّیَهُمْ  أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ).(3)

این جمله، در حقیقت اشاره به نهایت «اخلاص» آنهاست، که در اعمال نیک خود جز به پاداش الهى نظر ندارند، هر چه مى خواهند، از او مى خواهند، و براى ریا و تظاهر، تحسین و تمجید این و آن، گامى بر نمى دارند، چرا که مهمترین مسأله در اعمال صالح، همان «نیت خالص» است.

تعبیر به «أُجُور» (جمع اجر) به معنى «مزد»، در حقیقت لطفى است از سوى پروردگار، گوئى بندگان را در مقابل اعمال صالح، طلبکار خود مى داند، در حالى که بندگان هر چه دارند، از اوست، حتى قدرت براى انجام اعمال صالح نیز از سوى او اعطا شده.

و از این تعبیر، محبت آمیزتر، جمله «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» است که به آنان نوید مى دهد، علاوه بر پاداش معمولى، که آن را خود گاهى صدها یا هزاران برابر عمل است، از فضل خود بر آنان مى افزاید، و مواهبى که در هیچ فکرى نمى گنجد، و هیچ کس در این جهان توانائى تصور آن را ندارد، از فضل گسترده اش به آنها مى بخشد.

در حدیثى از «ابن مسعود» آمده: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در تفسیر همین آیه فرمود: هُوَ الشَّفاعَةُ لِمَنْ وَجَبَتْ لَهُ النّارُ مِمَّنْ صَنَعَ إِلَیْهِ مَعْرُوفاً فِى الدُّنْیا: «منظور مقام شفاعت است که به آنها داده مى شود، تا درباره کسانى که در دنیا به آنها خوبى کرده اند، ولى بر اثر اعمالشان مستحق عذابند، شفاعت کنند».(4)

 به این ترتیب، آنها نه تنها خود اهل نجاتند، که براى دیگران نیز به فضل پروردگار مایه نجاتند.

بعضى از مفسران، جمله «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» را اشاره به مقام «شهود» دانسته اند، که در قیامت براى مؤمنان حاصل مى شود که، به جمال و جلال پروردگار مى نگرند، و برترین لذت را از این تماشا مى برند.

ولى ظاهراً جمله مزبور، معنى وسیعى دارد که، هم محتواى حدیث را شامل مى شود، و هم مواهب ناشناخته دیگر را.

جمله «إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ» نشان مى دهد: نخستین لطف پروردگار در حق آنها همان آمرزش گناهان و لغزش هائى است که احیاناً از آنها سر زده، چرا که بیشترین نگرانى انسان، نگرانى از این ناحیه است.

بعد از آن که از این نظر آسوده خاطر شدند، آنها را مشمول «شکر» خود قرار مى دهد، یعنى از اعمالشان تشکر مى کند، و برترین جزا را به آنها مى بخشد.

در تفسیر «مجمع البیان» ضرب المثل جالبى ـ در اینجا از عرب ـ نقل شده که مى گویند: أَشْکَرُ مِنْ بَرْوَقَة: «فلان کس از درخت بروقه(5) سپاسگزارتر است» و این اشاره به درخت کوچکى است که در سرزمین «عربستان» وجود داشته، و اعتقاد اعراب این بوده، هنگامى که ابر بر سر آن سایه مى افکند، به زودى سبز مى شود، و برگ بیرون مى آورد، بى آن که ابر ببارد!، و این ضرب المثلى است براى نهایت سپاسگزارى، که در برابر کمترین خدمت بزرگترین پاداش را بدهند.(6)

البته خالق چنین درختى از آن هم سپاسگزارتر و بخشنده تر است.

 

* * *

نکته:

شرایط عجیب این تجارت

جالب این که، در بسیارى از آیات قرآن، این جهان به تجارتخانه اى تشبیه شده، که تاجران آن، انسانها، مشترى پروردگار بزرگ، متاع آن عمل صالح، و بها بهشت و رحمت و رضاى او است.(7)

و اگر درست بیندیشیم، این تجارت عجیب با خداوند کریم، بى نظیر است، چرا که داراى امتیازاتى است، که در هیچ تجارتى وجود ندارد:

1 ـ تمام سرمایه را خودش در اختیار فروشنده گذارده، سپس در مقام خریدارى بر مى آید!

2 ـ او خریدار است، در حالى که هیچ نیازى به خریدارى این اعمال ندارد، چرا که خزائن همه چیز نزد او است!

3 ـ او «متاع قلیل» را به «بهاى گزاف» مى خرد: یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ: «اى خدائى که عمل کم را مى پذیرى، و گناهان بسیار را مى بخشى».(8)

4 ـ حتى متاع بسیار ناچیز را خریدار است «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیْراً یَرَهُ».(9)

5 ـ گاه بها را هفتصد برابر و گاه افزونتر از آن مى دهد.(10)

6 ـ علاوه بر پرداخت این بهاى عظیم، باز از فضل و رحمتش آنچه در فکر نمى گنجد بر آن مى افزاید: «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» (آیه مورد بحث).

 و چه تأسف آور است! که، انسان خردمند آزاده، چشم از چنین تجارتى بر بندد، و به غیر آن روى آورد، و از آن بدتر که متاع هستى خود را به هیچ بفروشد!

امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاّ الْجَنَّةَ فَلا تَبِیعُوها إِلاّ بِها: «بدانید که براى سرمایه هستى شما، بهائى غیر از بهشت نیست آن را به غیر این بها نفروشید».(11)

* * *


1 ـ توجه داشته باشید که «یَرْجُون» خبر «إِنَّ» است.

2 ـ «مجمع البیان»، جلد 8، صفحه 407، ذیل آیات مورد بحث.

3 ـ جمله «لِیُوَفِّیَهُم» یا متعلق است به جمله «یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ...» و بنابراین مفهومش این مى شود: هدف آنها از تلاوت و نماز و انفاق به دست آوردن اجر الهى است، و یا متعلق به «لَنْ تَبُور» و مفهومش این خواهد بود که، تجارت آنها هرگز به فساد نمى گراید، زیرا پاداش دهنده آنها خدا است.

4 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیات مورد بحث.

5 ـ «بروقه» (بر وزن حنجره).

6 ـ «مجمع البیان»، جلد 8، صفحه 407.

7 ـ سوره «صف»، آیه 10 ـ توبه 111 ـ بقره 207 و نساء 74.

8 ـ «بحار الانوار»، جلد 68، صفحه 75.

9 ـ زلزال، آیه 7.

10 ـ بقره، آیه 261.

11 ـ «نهج البلاغه»، کلمات قصار، جمله 456.