النساء
وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَىٰ بِاللَّهِ نَصِيرًا 45 مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَٰكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا 46 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا 47 إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا 48 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُم ۚ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا 49 انظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ۖ وَكَفَىٰ بِهِ إِثْمًا مُّبِينًا 50 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَٰؤُلَاءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا 51
شأن نزول:
بسیارى از مفسران در شأن نزول آیات فوق، چنین گفته اند: بعد از حادثه «احد»، یکى از بزرگان یهود به نام «کعب بن اشرف» به اتفاق هفتاد نفر از یهودیان به سوى «مکّه» آمد، تا با مشرکان «مکّه» بر ضد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) هم پیمان شوند، و پیمانى را که با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) داشتند بشکنند.
«کعب» به منزل «ابو سفیان» وارد شد، «ابو سفیان» او را گرامى داشت و یهودِ همراه وى، در خانه هاى قریش به طور پراکنده میهمان شدند.
یکى از اهل «مکّه» به «کعب» گفت: شما اهل کتابید و محمّد نیز داراى کتاب است، حقیقت این است که ما احتمال مى دهیم این کار توطئه اى باشد که براى از بین بردن ما چیده شده است، اگر مى خواهید با شما هم پیمان شویم، نخستین شرط این است که در برابر این دو بت (اشاره به دو بت بزرگ کردند)، سجده کنید و به آنها ایمان بیاورید، و آنان چنین کردند.
سپس «کعب» به اهل «مکّه» پیشنهاد کرد: سى نفر از شما و سى نفر از ما به کنار خانه «کعبه» برویم، شکم هاى خود را بر دیوار خانه کعبه بگذاریم و با پروردگار کعبه عهد کنیم که در نبرد با محمّد کوتاهى نکنیم.
این برنامه نیز انجام شد، و پس از پایان آن، «ابو سفیان» رو به «کعب» کرده، گفت:
تو مرد دانشمندى هستى و ما بى سواد و درس نخوانده!، به عقیده تو، «ما» و «محمّد» کدام به حق نزدیک تریم؟
«کعب» گفت: آئین خود را براى من کاملاً تشریح کن!
«ابو سفیان» گفت: ما براى حاجیان، شتران بزرگ قربانى مى کنیم، و به آنها آب مى دهیم، میهمان را گرامى مى داریم، اسیران را آزاد کرده، و صله رحم به جا مى آوریم، و خانه پروردگار خود را آباد نگه مى داریم، و بر گرد آن طواف مى کنیم، و ما اهل حرم خدا سرزمین مکّه ایم، ولى محمّد از دین نیاکان خود دست برداشته، قطع پیوند خویشاوندى کرده، و از حرم خدا بیرون رفته، در حالى که دین ما کهن است و آئین محمّد آئینى است تازه و نوپا.
«کعب» گفت: به خدا سوگند آئین شما از آئین محمّد بهتر است!
در این هنگام آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.(1)
تفسیر:
سازشکاران
این آیه، با توجه به شأن نزولى که در بالا گفته شد، یکى دیگر از صفات ناپسند یهود را منعکس مى کند، که آنها براى پیشبرد اهدافشان آن چنان سازشکارى با هر جمعیتى نشان دادند که حتى براى جلب نظر بت پرستان در برابر بت هاى آنها سجده کردند و آنچه را که درباره عظمت اسلام و صفات پیامبر(صلى الله علیه وآله) دیده یا خوانده بودند، زیر پا گذاشتند، و حتى براى خوش آیند بت پرستان آئین خرافى و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح دادند، با این که اهل کتاب بودند و قدر مشترکشان با اسلام به مراتب بیش از بت پرستان بود.
لذا آیه فوق به عنوان تعجب مى فرماید: «آیا ندیدى کسانى را که سهمى از کتاب خدا داشتند، اما در برابر بت سجده کردند و به طغیانگران اظهار ایمان نمودند؟» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ أُوتُوا نَصیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ).
به این هم قناعت نکردند، «بلکه به کسانى که کافر شده اند، مى گویند: راه اینها از مسلمانان به هدایت نزدیک تر است» (وَ یَقُولُونَ لِلَّذینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذینَ آمَنُوا سَبیلاً).
* * *
در این که منظور از این دو کلمه (جبت و طاغوت) در آیه مورد بحث چیست؟ مفسران تفسیرهاى مختلفى دارند:
بعضى گفته اند: اینها نام دو بت بوده که جمعیت یهود در داستان فوق در برابر آنها سجده کردند.
بعضى گفته اند: «جبت» در اینجا به معنى «بت» و «طاغوت» به معنى «بت پرستان» و یا حامیان بت است که به عنوان سخنگوى بت ها، مطالبى را از قول بت ها نقل کرده و به دروغ به آنها مى بستند، تا مردم را فریب دهند.(2)
و این معنى با آنچه در شأن نزول و تفسیر آیه گفته شد سازگارتر است; زیرا یهود، هم در برابر بت ها سجده کردند و هم در برابر بت پرستان تسلیم شدند.
* * *
سپس در آیه بعد، سرنوشت این گونه سازشکاران را بیان کرده مى فرماید: «آنها کسانى هستند که خدا آنان را از رحمت خود دور ساخته و کسى که خدا او را از رحمت خویش دور کند، هیچ یاورى براى او نخواهى یافت» (أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیراً).
همان طور که این آیه مى گوید، یهود از سازشکارى هاى ننگین نتیجه اى نبردند و سرانجام با ناکامى گرفتار شکست شدند و پیش بینى قرآن درباره آنها به حقیقت پیوست.
یادآورى این نکته لازم است که: آیات فوق، گرچه درباره جمعیت خاصى نازل شده ولى مسلماً اختصاصى به آنها ندارد و تمام افراد سازشکار را که براى نیل به مقاصد پست، شخصیت و حیثیت خود و حتى ایمان و اعتقاد خویش را قربانى مى کنند، شامل مى شود.
این گونه سازشکاران در دنیا و آخرت از رحمت خداوند دورند و غالباً با شکست مواجه مى شوند.
جالب توجه این که: روحیه ناپسند فوق در این قوم هنوز هم به شدت باقى است، و مى بینیم براى رسیدن به اهداف خود، از هیچ گونه سازشکارى در تحت هر شرائطى روى گردان نیستند، و به همین دلیل گرفتار شکست ها در طول تاریخ گذشته و امروز خود، شده اند.
* * *
نکته:
منظور از جبت و طاغوت
واژه «جِبْت» تنها در همین آیه از قرآن مجید به کار رفته، اسم جامد است و هیچگونه مشتقاتى ندارد.
مى گویند: در اصل، یک لغت حبشى بوده که به معنى «سحر»، یا «ساحر» و یا «شیطان» به کار مى رفته، سپس در لغت عرب وارد شده و به همین معنى یا به معنى بت و هر معبودى غیر از خدا استعمال مى شود.
و گفته مى شود: در اصل «جبس» بوده و سپس «س» آن تبدیل به «ت» شده است.
واژه «طاغوت» در هشت مورد از قرآن مجید به کار رفته و همان طور که در جلد دوم این تفسیر، ذیل آیه 256 سوره «بقره» گفتیم، صیغه مبالغه(3) از ماده «طغیان» به معنى تعدى و تجاوز از حدّ و مرز است و به هر چیزى که موجب تجاوز از حدّ شود (از جمله بت ها) گفته مى شود.
به همین جهت شیطان، بت، حاکم جبار و متکبر و هر معبودى غیر از خدا و هر مسیرى که به غیر حق منتهى شود، طاغوت نامیده مى شود، ـ این بود معنى دو واژه فوق به طور کلى ـ .
* * *
1 ـ «بحار الانوار»، جلد 9، صفحات 74 و 75 ـ «درّ المنثور»، جلد 2، صفحه 171، طبع اول، 1365 هـ ق ـ تفسیر «طبرى»، جلد 5، صفحه 83، ذیل آیه مورد بحث ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث.
2 ـ تفسیر «تبیان»، تفسیر «روح المعانى» و تفسیر «طبرى»، ذیل آیه مورد بحث.
3 ـ تفسیر «المنار»، جلد 3، صفحه 35 ـ و به عقیده بعضى مصدر است که به معنى وصفى و صیغه مبالغه به کار رفته است.