النساء

مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا 80 وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا 81 أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا 82 وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا 83 فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ ۚ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ عَسَى اللَّهُ أَن يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنكِيلًا 84 مَّن يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُن لَّهُ نَصِيبٌ مِّنْهَا ۖ وَمَن يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُن لَّهُ كِفْلٌ مِّنْهَا ۗ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ مُّقِيتًا 85 وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا 86

سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) همچون وحى الهى است

در آیات قبل، سخن از این به میان بود که «حسنات» و «سیئات» از ناحیه کیست؟ از ناحیه خدا، یا انسان؟

در این آیه موقعیت رسول(صلى الله علیه وآله) در برابر مردم و «حسنات» و «سیئات» آنان، بیان شده است، نخست مى فرماید: «هر کس اطاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله) کند اطاعت خدا کرده است» (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ).

بنابراین، اطاعت خدا از اطاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نمى تواند جدا باشد; زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) هیچ گامى بر خلاف خواست خداوند بر نمى دارد، سخنان و کردار و رفتار او همه مطابق فرمان خدا است.

پس از آن به این نکته مى پردازد که: اگر کسانى سرپیچى کنند و با دستورات پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مخالفت برخیزند مسئولیتى در برابر اعمال آنها ندارد و موظف نیست به حکم اجبار آنها را از هر خلافکارى باز دارد، وظیفه او تبلیغ رسالت و امر به معروف و نهى از منکر و راهنمائى افراد گمراه و بى خبر است، لذا مى فرماید: «کسى که سرپیچى کند تو در برابر او مسئولیتى ندارى» (وَ مَنْ تَوَلّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظاً).

باید توجه داشت «حَفِیظ» از این نظر که صفت مشبهه است و معنى ثبات و دوام را مى رساند با «حافظ» که اسم فاعل است تفاوت دارد، بنابراین «حفیظ» به معنى کسى است که به طور مداوم مراقب حفظ چیزى مى باشد، در نتیجه مفهوم آیه چنین مى شود: مسئولیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسئولیت رهبرى، هدایت و دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد است.

ولى اگر افرادى اصرار در پیمودن راه خلاف داشته باشند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) نه در مقابل انحراف هاى آنها مسئولیتى دارد که در همه جا حاضر و ناظر باشد، و جلو هر گونه گناه و معصیتى را با زور و اجبار بگیرد، و نه از طرق عادى قدرت بر چنین چیزى را مى تواند داشته باشد.

بنابراین، در حوادثى مانند جنگ احد ـ که شاید آیه ناظر به آن هم باشد ـ پیامبر(صلى الله علیه وآله) وظیفه داشته است از نظر فنون جنگى حداکثر دقت و مراقبت را در طرح نقشه جنگ و حفاظت مسلمانان از شرّ دشمن به خرج دهد، و مسلماً اطاعت از پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این دستورات اطاعت خدا بوده.

ولى اگر کسانى دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله) را زیر پا گذاشتند و به همان دلیل گرفتار شکست شدند، مسئولیت آن متوجه خود آنها است، نه پیامبر(صلى الله علیه وآله).

باید توجه داشت این آیه یکى از روشن ترین آیات قرآن است که دلیل بر حجیت سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و قبول احادیث او مى باشد، لذا کسى نمى تواند بگوید: قرآن را قبول دارم ولى حدیث و سنت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) را قبول ندارم; چرا که آیه فوق صریحاً مى گوید: «اطاعت از حدیث و سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) اطاعت فرمان خدا است».

و هنگامى که مى بینیم پیامبر(صلى الله علیه وآله) طبق «حدیث ثقلین» ـ که در منابع معروف اسلامى اعم از منابع اهل تسنن و شیعه، آمده ـ صریحاً احادیث اهل بیت(علیهم السلام) را سند و حجت شمرده است، مى یابیم که: اطاعت از فرمان اهل بیت(علیهم السلام) نیز از اطاعت فرمان خدا جدا نیست، و کسى نمى تواند بگوید: من قرآن را مى پذیرم ولى احادیث اهل بیت(علیهم السلام) را نمى پذیرم; زیرا این سخن بر ضد آیه فوق و آیات مشابه آن است.

به همین دلیل، در روایات متعددى که در تفسیر «برهان» ذیل آیه مورد بحث وارد شده، مى خوانیم:

خداوند طبق آیه فوق حق امر و نهى به پیامبر(صلى الله علیه وآله) خود داده و پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز چنین حقى را به على(علیه السلام) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) داده است، لذا مردم موظفند از امر و نهى آنها سر باز نزنند; زیرا امر و نهى آنها همواره از طرف خدا است نه از خودشان.(1)

* * *

سپس در آیه دوم اشاره به وضع جمعى از منافقان و یا افراد ضعیف الایمان کرده که: آنها هنگامى که در صف مسلمانان در کنار پیغمبر(صلى الله علیه وآله) قرار مى گیرند، براى حفظ منافع و یا دفع ضرر از خویش، با دیگران هم صدا شده و اظهار اطاعت فرمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى کنند، و مى گویند: با جان و دل حاضریم از او پیروى کنیم.

اما هنگامى که از خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) خارج شدند، گفته ها و پیمان هاى خویش را به دست فراموشى مى سپارند و در جلسات شبانه تصمیم هائى بر ضد سخنان پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مى گیرند، آرى مى فرماید: «آنها در حضور تو مى گویند: فرمانبرداریم، اما هنگامى که از نزد تو بیرون مى روند، جمعى از آنها جلسات شبانه سرّى بر ضدّ تو تشکیل مى دهند و تصمیم هائى جز آنچه تو مى گوئى مى گیرند»
(وَ یَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِکَ بَیَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَیْرَ الَّذی تَقُولُ).

از این جمله استفاده مى شود: منافقان در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بى کار نمى نشستند و با اجتماعات شبانه خود، و مشورت با یکدیگر نقشه هائى براى کارشکنى در برنامه هاى پیغمبر(صلى الله علیه وآله)طرح مى نمودند.

و مى افزاید: «خداوند آنچه را که در این جلسات به تصویب مى رسانند ثبت مى کند» (وَ اللّهُ یَکْتُبُ ما یُبَیـِّتُونَ).

ولى خداوند به پیغمبرش دستور مى دهد که: از آنها روى بگرداند و از نقشه هاى آنها وحشت نکند و هیچ گاه آنها را تکیه گاه در برنامه هاى خود قرار ندهد، تنها بر خدا تکیه کند خدائى که بهترین یار، مددکار و مدافع است، مى فرماید: «بنابراین، از آنها اعراض کن و بر خدا توکل نما و همین کافى است که خداوند یار و مدافع باشد» (فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ وَ کَفى بِاللّهِ وَکیلاً).

و بدین ترتیب، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از داشتن جلسات سرّى منافقان اطلاع یافت و طبعاً مى دانست در این جلسات نسبت به چه امرى تصمیم گیرى مى شود.


1 ـ تفسیر «برهان»، جلد 1، صفحه 396.