الدخان
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ 40 يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ 41 إِلَّا مَن رَّحِمَ اللَّهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ 42 إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ 43 طَعَامُ الْأَثِيمِ 44 كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ 45 كَغَلْيِ الْحَمِيمِ 46 خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَىٰ سَوَاءِ الْجَحِيمِ 47 ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذَابِ الْحَمِيمِ 48 ذُقْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ 49 إِنَّ هَٰذَا مَا كُنتُم بِهِ تَمْتَرُونَ 50 إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ 51 فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ 52 يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ 53 كَذَٰلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ 54 يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ 55 لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَىٰ ۖ وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ 56 فَضْلًا مِّن رَّبِّكَ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ 57 فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ 58 فَارْتَقِبْ إِنَّهُم مُّرْتَقِبُونَ 59
58فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ
59فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ
ترجمه:
58 ـ ما آن[= قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم، شاید آنان متذکر شوند!
59 ـ (اما اگر نپذیرفتند) منتظر باش، آنها نیز منتظرند!
تفسیر:
منتظرش باش که آنها نیز منتظرند!
گفتیم: سوره «دخان» با بیان عظمت و عمق آیات قرآن شروع شده است، و با آیات فوق که آن هم بیانگر تأثیر عمیق آیات قرآن است، پایان مى گیرد، تا آغاز سوره با انجامش هماهنگ باشد، و آنچه در میان این آغاز و انجام بیان شده نیز، تأکیدى است بر مواعظ و اندرزهاى قرآن.
مى فرماید: «ما این قرآن را بر زبان تو آسان کردیم تا آنها متذکر شوند» (فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ).
با این که محتوایش فوق العاده عمیق، و ابعادش بسیار گسترده است، ساده، روان، همه کس فهم، و قابل استفاده براى همه قشرهاست، مثال هایش زیبا، تشبیهاتش طبیعى و رسا، داستان ها واقعى و آموزنده، دلائلش روشن و محکم، بیانش فشرده و پر محتوا، و در عین حال شیرین و جذاب که تا اعماق قلوب انسان ها نفوذ مى کند، بى خبران را آگاه، و دل هاى آماده را متذکر سازد.
بعضى از مفسران، تفسیر دیگرى براى این آیه ذکر کرده اند، که مطابق آن منظور این است: «تو با این که درس نخوانده اى، به سهولت و راحتى مى توانى این آیات پر محتوا را که بیانگر وحى و اعجاز الهى است قرائت کنى».
ولى تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد، و در واقع این آیه شبیه آیه اى است که در سوره «قمر» چند بار تکرار شده است: وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِر: «ما قرآن را براى یادآورى آسان ساختیم; آیا کسى هست که متذکر شود»؟!
* * *
ولى از آنجا که با همه این اوصاف، باز گروهى در برابر کلام حق تسلیم نمى شوند، در آخرین آیه، آنها را مورد تهدید قرار داده، مى گوید: «اگر با این همه، آنها پذیرا نشوند، تو منتظر باش، آنها نیز منتظرند»! (فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ).
تو منتظر وعده هاى الهى در زمینه پیروزى بر کفار باش، و آنها منتظر شکست باشند.
تو منتظر مجازات دردناک الهى درباره این قوم لجوج و ستمگر باش، آنها نیز در پندار خود انتظار شکست و ناکامى تو را مى کشند، تا معلوم شود کدام یک از این دو انتظار صحیح است؟!
بنابراین، هرگز نباید از این آیه، چنین نتیجه گیرى کرد که، خداوند به پیامبرش دستور مى دهد به کلى دست از تبلیغ آنها بکشد، و تلاش ها و کوشش هایش را متوقف سازد، و تنها به انتظار قناعت کند، بلکه این یک نوع تهدید است که براى بیدار ساختن افراد لجوج به کار مى رود.
* * *
نکته ها:
1 ـ «ارْتَقِب» در اصل از «رقبة» (بر وزن طلبه)، به معنى «گردن» گرفته شده است، و از آنجا که افرادى که منتظر چیزى هستند پیوسته گردن مى کشند، به معنى انتظار و مراقبت از چیزى آمده است.
2 ـ آیات فوق به خوبى نشان مى دهد که قرآن مجید تعلق به قشر و گروه خاصى ندارد، بلکه براى فهم و تذکر و پندگیرى عموم است، بنابراین، آنها که قرآن را در پیچ و خم مفاهیم مبهم و مسائل نامفهومى قرار مى دهند، که درک آن تعلق به قشر خاصى دارد، و حتى آن قشر هم چیزى از آن نمى فهمند، در حقیقت از روح قرآن غافلند.
قرآن باید در زندگى همه مردم حضور داشته باشد، در شهر و روستا، در خلوت و جمع، در دبستان و دانشگاه، در مسجد و میدان جنگ، در همه جا، چرا که «خداوند آن را سهل و ساده و روان ساخته تا همگان متذکر شوند».
و نیز این آیه، قلم بطلان بر افکار کسانى مى کشد که قرآن را در طرز تلاوت و پیچ و خم قواعد تجوید خلاصه کرده، و تنها همتشان اداى الفاظ آن از مخارج و رعایت آداب وقف و وصل است، و مى گوید: همه اینها براى تذکر است، تذکرى که عامل حرکت و سازندگى در عمل بشود، رعایت ظواهر الفاظ در جاى خود صحیح، ولى هدف نهائى معانى است نه الفاظ.
3 ـ در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: لَوْلا تَیْسِیْرُهُ لَما قَدَرَ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِهِ أَنْ یَتَلَفَّظَ بِحَرْف مِنَ الْقُرْآنِ، وَ أَنّى لَهُمْ ذلِکَ وَ هُوَ کَلامُ مَنْ لَمْ یَزَلْ وَ لایَزالُ !: «اگر خداوند قرآن را آسان بر زبان ها نساخته بود، کسى قدرت نداشت تلفظ به حرفى از حروف آن کند، و چگونه مى توانستند، در حالى که قرآن سخن خداوند ازلى و ابدى است»؟ (و چنین کلامى آن قدر ابهت و عظمت دارد که تلفظ به آن براى بندگان بدون لطف الهى ممکن نیست).(1)
* * *
پروردگارا ! ما را از کسانى قرار ده که از قرآن، این کلام بزرگ و بى نظیرت پند مى گیرند، و زندگى خود را در تمام ابعاد با آن هماهنگ مى سازند.
خداوندا ! از آن امنیت که به پرهیزگاران عنایت مى کنى، و قلب و جان آنها را در برابر طوفان حوادث آرامش مى بخشى، به ما مرحمت فرما.
بارالها ! مواهبت بى شمار، رحمتت بى حساب، و مجازاتت دردناک است، اعمال ما چیزى نیست که ما را مشمول لطفت و بر کنار از کیفرت سازد، ما را با همان فضلى که به متقین وعده داده اى مشمول عنایاتت قرار ده، و گرنه هرگز به آغوش بهشت جاودانت راه نخواهیم یافت.
آمِیْنَ یا رَبَّ العالَمِیْنَ
پایان سوره دخان
1 ـ تفسیر «روح البیان»، جلد 8، صفحه 433.