الأنعام

فَمَن يُرِدِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ ۚ كَذَٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ 125 وَهَٰذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ 126 ۞ لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِندَ رَبِّهِمْ ۖ وَهُوَ وَلِيُّهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ 127 وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ ۖ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الْإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا ۚ قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ 128 وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ 129 يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ 130 ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ 131

امدادهاى الهى

در تعقیب آیات گذشته، که در زمینه مؤمنان راستین، و کافران لجوج، بحث مى کرد، در این آیات مواهب بزرگى را که در انتظار دسته اول، و بى توفیقى هائى را که دامنگیر دسته دوم مى شود، شرح مى دهد.

نخست مى فرماید: «هر کس را که خدا بخواهد هدایت کند سینه اش را براى پذیرش اسلام گشاده مى سازد و آن کس را که بخواهد گمراه سازد سینه اش را آن چنان تنگ و محدود مى کند که گویا مى خواهد به آسمان بالا رود» (فَمَنْ یُرِدِ اللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّـقاً حَرَجاً کَأَنـَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ).

کراراً گفته ایم: منظور از «هدایت» و «اضلال» الهى، فراهم ساختن یا از میان بردن مقدمات هدایت در مورد کسانى است که آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذیرش حق با اعمال و کردار خویش اثبات کرده اند.

آنان که پویندگان راه حقند و جویندگان و تشنگان زلال ایمان، خداوند چراغ هاى روشنى فرا راه آنها قرار مى دهد، تا براى به دست آوردن این آب حیات در ظلمات گم نشوند.

اما آنها که بى اعتنائى خود را نسبت به این حقایق ثابت کرده اند از این امدادهاى الهى محروم و در مسیر خود با انبوهى از مشکلات رو به رو مى گردند و توفیق هدایت از آنها سلب مى شود.

بنابراین، نه دسته اول در پیمودن این مسیر مجبورند، و نه دسته دوم در کار خود، و هدایت و ضلالت الهى در واقع مکمّل چیزى است که خودشان خواسته اند و انتخاب کرده اند.

منظور از «صدر» (سینه) در اینجا روح و فکر است و این کنایه در بسیارى از موارد به کار مى رود.

و منظور از «شرح» (گشاده ساختن) همان وسعت روح، بلندى فکر و گسترش افق عقل آدمى است; زیرا پذیرا شدن حق، احتیاج به گذشت هاى فراوانى از منافع شخصى دارد که جز صاحبان ارواح وسیع و افکار بلند آمادگى براى آن نخواهند داشت.

«حرج» (بر وزن حرم) به معنى تنگى فوق العاده و محدودیت شدید است، و این حال افراد لجوج و بى ایمان است که فکرشان بسیار کوتاه و روحشان فوق العاده کوچک و ناتوان است، و کمترین گذشتى در زندگى ندارند.

و براى تأکید این موضوع اضافه مى کند: «خداوند این چنین، پلیدى و رجس را، بر افراد بى ایمان قرار مى دهد» (کَذلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ).

و سراپاى آنها را نکبت و سلب توفیق فرا خواهد گرفت.

* * *

در آیه بعد، به عنوان تأکیدِ بحث گذشته توجه مى دهد: این که مددهاى الهى شامل حال حق طلبان مى گردد و سلب موفقیت به سراغ دشمنان حق مى رود، یک سنت مستقیم و ثابت و دگرگونى ناپذیر الهى است، مى فرماید: «این راه مستقیم (و سنت) پروردگار تو است» (وَ هذا صِراطُ رَبِّکَ مُسْتَقیماً).

این احتمال نیز در تفسیر آیه هست که «هذا» اشاره به اسلام و قرآن بوده باشد; زیرا صراط مستقیم و راه راست و معتدل است.

و در پایان آیه، باز تأکید مى کند: «ما نشانه ها و آیات خود را براى آنها که دلى پذیرا و گوشى شنوا دارند شرح دادیم» (قَدْ فَصَّلْنَا الآیاتِ لِقَوْم یَذَّکَّرُونَ).

* * *

و در آخرین آیه، به دو قسمت از بزرگ ترین پاداش ها و موهبت هائى که به افراد بیدار و حق طلب مى دهد اشاره مى کند، نخست این که: «براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است» (لَهُمْ دارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ).

و دیگر این که: «ولىّ، سرپرست، حافظ و ناصر آنها خدا است» (وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ).

و توجه مى دهد: «تمام اینها به خاطر اعمال نیکى است که انجام مى دادند» (بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).

چه افتخارى از این بالاتر که سرپرستى و کفالت امور انسان را خداوند بر عهده گیرد و او حافظ و یار و یاورش باشد.

و چه موهبتى از این عظیم تر که «دار السلام» یعنى خانه امن و امان در انتظار انسان باشد، محلى که نه در آن جنگ است نه خونریزى، نه نزاع است و نه دعوا، نه خشونت است و نه رقابت هاى کشنده و طاقت فرسا، نه تصادم منافع است و نه دروغ، افترا، تهمت، حسد و کینه و نه غم و اندوه، جایگاهى که از هر نظر قرین آرامش است.

ولى آیه مى گوید: اینها را با حرف و سخن به کسى نمى دهند بلکه در برابر عمل، آرى در برابر عمل!

* * *

نکته ها:

1 ـ یک معجزه علمى قرآن

تشبیه افرادى که خداوند مى خواهد آنها را گمراه سازد به کسى که مى خواهد به آسمان بالا رود از این نظر است که صعود به آسمان کار فوق العاده مشکلى است، پذیرش حق براى این افراد نیز چنین است.

همان طور که در گفتار روزمره گاهى مى گوئیم: «این کار براى فلان کس آن قدر مشکل است که گویا مى خواهد به آسمان برود» یا مى گوئیم: «به آسمان بروى از این کار آسان تر است».

البته آن روز پرواز به آسمان براى بشر یک تصور بیش نبود، و حتى امروز که سیر در فضا عملى شده است باز از کارهاى طاقت فرساست و همیشه فضانوردان با انبوهى از مشکلات شدید رو به رو هستند.

ولى معنى لطیف ترى براى آیه نیز به نظر مى رسد که بحث گذشته را تکمیل مى کند و آن این که:

امروز ثابت شده هواى اطراف کره زمین در نقاط مجاور این کره کاملاً فشرده و براى تنفس انسان آماده است، اما هر قدر به طرف بالا حرکت کنیم هوا رقیق تر و میزان اکسیژن آن کمتر مى شود، به حدّى که اگر چند کیلومتر از سطح زمین به طرف بالا (بدون ماسک اکسیژن) حرکت کنیم، تنفس براى ما هر لحظه مشکل و مشکل تر مى شود و اگر به پیشروى ادامه دهیم، تنگى نفس و کمبود اکسیژن سبب بیهوشى مى گردد، بیان این تشبیه در آن روز که هنوز این واقعیت علمى به ثبوت نرسیده بود در حقیقت از معجزات علمى قرآن محسوب مى گردد.

* * *

2 ـ شرح صدر چیست؟

در آیه فوق، شرح صدر (گشادگى سینه) یکى از مواهب بزرگ و ضیق صدر (تنگى سینه) یکى از کیفرهاى الهى شمرده شده است، کما این که خداوند در مقام بیان یک موهبت عظیم به پیامبر خود مى گوید: أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَک: «آیا سینه تو را وسیع و گشاده نساختیم».(1)

و این موضوعى است که با مطالعه در حالات افراد به خوبى مشاهد مى شود، بعضى روحشان آن چنان باز و گشاده است که آمادگى براى پذیرش هر واقعیتى ـ هر چند بزرگ باشد ـ دارند.

اما به عکس بعضى روحشان آن چنان تنگ و محدود است که گویا راهى و جائى براى نفوذ هیچ حقیقتى در آن نیست.

افق دید فکرى آنها محدود به زندگى روزمره و خواب و خور آنها است، اگر به آنها برسد همه چیز درست است و اگر کمترین تغییرى در آن پیدا شود، گویا همه چیز پایان یافته و دنیا خراب شده است!

هنگامى که آیه فوق نازل شد، از پیامبر(صلى الله علیه وآله) پرسیدند: شرح صدر چیست؟

پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: نُورٌ یَقْذِفُهُ اللّهُ فِی قَلْبِ مَنْ یَشاءُ فَیَنْشَرِحُ لَهُ صَدْرُهُ وَ یَنْفَسِحُ: «نورى است که خدا در قلب هر کس بخواهد مى افکند و در پرتو آن، روح او وسیع و گشاده مى شود».

پرسیدند: آیا نشانه اى دارد که با آن شناخته شود؟

فرمود: نَعَمْ، الإِنابَةُ إِلى دارِ الْخُلُودِ وَ التَّجافِی عَنْ دارِ الْغُرُورِ وَ الاِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْتِ:

«آرى نشانه اش توجه به سراى جاویدان و دامن بر چیدن از زرق و برق دنیا و آماده شدن براى مرگ است (با ایمان و عمل صالح و تلاش و کوشش در راه حق) پیش از آن که مرگ فرا رسد».(2)

* * *

 


1 ـ شرح، آیه 1.

2 ـ «مجمع البیان»، جلد 4، صفحه 158، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، 1415 هـ ق ـ «بحار الانوار»، جلد 65، صفحه 236 ـ تفسیر «صافى»، جلد 2، صفحه 155، مکتبة الصدر تهران، طبع دوم، 1416 هـ ق ـ «جامع البیان»، جلد 8، صفحات 36 و 37، دار الفکر بیروت، 1415 هـ ق ـ تفسیر «ابن کثیر»، جلد 2، صفحات 180 و 181، دار المعرفة بیروت، 1412 هـ ق ـ «درّ المنثور»، جلد 3، صفحات 44 و 45، و جلد 5، صفحه 325، دار المعرفة، مطبعة الفتح جدة، طبع اول، 1365 هـ ق.