المزمل
۞ إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَىٰ مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ ۚ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ ۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ ۖ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ۚ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَىٰ ۙ وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ ۙ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ ۚ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا ۚ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ 20 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ 1 قُمْ فَأَنذِرْ 2 وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ 3 وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ 4 وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ 5 وَلَا تَمْنُن تَسْتَكْثِرُ 6 وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ 7 فَإِذَا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ 8 فَذَٰلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ 9 عَلَى الْكَافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ 10 ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا 11 وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا 12 وَبَنِينَ شُهُودًا 13 وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِيدًا 14 ثُمَّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ 15 كَلَّا ۖ إِنَّهُ كَانَ لِآيَاتِنَا عَنِيدًا 16 سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا 17
20إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَ اللّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لاِ َنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْر تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ
ترجمه:
20 ـ پروردگارت مى داند که تو و گروهى از آنها که با تو هستند نزدیک دو سوم از شب یا نصف یا ثلث آن را به پا مى خیزند; و خداوند شب و روز را اندازه گیرى مى کند; او مى داند که شما نمى توانید مقدار آن را اندازه گیرى کنید، پس شما را بخشید; اکنون آنچه براى شما میسّر است قرآن بخوانید. او مى داند به زودى گروهى از شما بیمار مى شوند، و گروهى دیگر براى به دست آوردن فضل الهى (و کسب روزى) به سفر مى روند، و گروهى دیگر در راه خدا جهاد مى کنند (و از تلاوت قرآن باز مى مانند)، پس به اندازه اى که براى شما ممکن است از آن تلاوت کنید و نماز را بر پا دارید و زکات بپردازید و به خدا «قرض الحسنه» دهید (در راه او انفاق نمائید) و (بدانید) آنچه را از کارهاى نیک براى خود از پیش مى فرستید نزد خدا به بهترین وجه و بزرگ ترین پاداش خواهید یافت; و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند آمرزنده و مهربان است!
تفسیر:
هر چه براى شما امکان دارد قرآن بخوانید
این آیه که طولانى ترین آیات این سوره است، مشتمل بر مسائل بسیارى است که محتواى آیات گذشته را تکمیل مى کند.
در این که این آیه، ناسخ دستور آیات آغاز این سوره است، یا توضیح و تفسیرى براى آن؟ و همچنین در این که آیا این آیه در «مکّه» نازل شده یا در «مدینه»؟ در میان مفسران سخت گفتگو است.
پاسخ این سؤال ها بعد از تفسیر آیه روشن خواهد شد.
نخست مى فرماید: «پروردگارت مى داند که تو و گروهى از کسانى که با تو هستند، نزدیک دو سوم از شب، یا نصف، یا ثلث آن به پا مى خیزند، چگونه خداوند از آن آگاه نباشد، در حالى که اندازه گیرى شب و روز به وسیله او است» (إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَ اللّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ).(1)
اشاره به همان دستورى است که در آغاز سوره به پیامبر داده شده، تنها چیزى که در اینجا اضافه دارد، این است که: گروهى از مؤمنان نیز در این عبادت شبانه، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را همراهى مى کردند (به عنوان یک حکم استحبابى و یا احتمالاً یک حکم وجوبى; زیرا شرائط آغاز اسلام ایجاب مى کرد: آنها با تلاوت قرآن که مشتمل بر انواع درس هاى عقیدتى، عملى و اخلاقى است و همچنین عبادات شبانه، خود را بسازند و آماده تبلیغ اسلام و دفاع از آن گردند).
ولى به گونه اى که از بعضى روایات استفاده مى شود، جمعى از مسلمانان در نگه داشتن حساب «ثلث»، «نصف» و «دو ثلث» گرفتار اشکال و دردسر مى شدند (چرا که وسیله سنجش زمان در آن عصر وجود نداشت) و به همین جهت، ناچار احتیاط مى کردند، و این امر سبب مى شد: گاه تمام شب را بیدار بمانند، و مشغول عبادت باشند، تا آنجا که پاهاى آنها به خاطر قیام شبانه، ورم کرد!.
لذا خداوند این حکم را بر آنها تخفیف داده، فرمود: «او مى داند که شما نمى توانید مقدار مزبور را دقیقاً اندازه گیرى کنید، به همین جهت شما را بخشید، اکنون آن مقدارى که از قرآن براى شما میسر است تلاوت کنید» (عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ).
«لَنْ تُحْصُوهُ» از ماده «احصاء» به معنى شماره کردن است، یعنى شما نمى توانید دقیقاً وقت شب را از نظر مقدار دو ثلث و نصف و یک ثلث تعیین کنید، و به زحمت مى افتید.
بعضى نیز گفته اند: منظور این است: شما نمى توانید بر این کار در تمام ایام سال مداومت کنید.
حتى امروز هم که با وسائلى مى توان به موقع از خواب بیدار شد تعیین دقیق این مقادیر، در تمام طول سال، مخصوصاً با تفاوت مستمر شب و روز، کار آسانى نیست.
جمله «تابَ عَلَیْکُم» را غالب مفسران به معنى «تخفیف این تکلیف» ذکر کرده اند، نه به معنى «توبه از گناه».
این احتمال نیز وجود دارد که وقتى حکم وجوب برداشته شود، گناهى صورت نمى پذیرد، و در نتیجه همچون آمرزش الهى خواهد بود.
در این که منظور از جمله فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ: «آنچه از قرآن براى شما میسر است بخوانید» چیست؟ گفتگو بسیار است:
جمعى آن را به نماز شب تفسیر کرده اند که در لابلاى آن، حتماً آیات قرآن خوانده مى شود.
بعضى گفته اند: منظور همان تلاوت قرآن است، هر چند در اثناء نماز نباشد.
سپس بعضى، مقدار آن را به پنجاه آیه، بعضى به یک صد آیه، و بعضى دویست آیه، تفسیر کرده اند، ولى هیچ یک از این اعداد، دلیل خاصى ندارد، بلکه مفهوم آیه این است: هر مقدارى که انسان به زحمت نمى افتد از قرآن بخواند.
بدیهى است منظور از «تلاوت قرآن» در اینجا تلاوتى است به عنوان درس و فراگیرى براى خودسازى و پرورش ایمان و تقوا.
سپس، به بیان دلیل دیگرى براى این تخفیف پرداخته، مى افزاید: «خداوند مى داند: گروهى از شما بیمار مى شوند، گروهى دیگر براى تحصیل معاش و ابتغاء فضل الهى، راهى سفر مى کردند، و گروه دیگرى در راه خدا جهاد مى کنند، و این امور مانع از آن خواهد شد که عبادات شبانه را در نصابى که قبلاً تعیین شده، به طور مداوم انجام دهند» (عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضى وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ آخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ).
و همین سبب دیگرى براى تخفیف این برنامه است، لذا بار دیگر تکرار مى کند: «حال که چنین است آن مقدار که براى شما ممکن است و توانائى دارید در شب از قرآن تلاوت کنید» (فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ).
روشن است ذکر بیمارى، مسافرت هاى ضرورى، و جهاد فى سبیل اللّه، به عنوان سه مثال براى عذرهاى موجه است، ولى منحصر به اینها نیست، منظور این است: چون خداوند مى داند شما گرفتار مشکلات مختلف زندگى در روز خواهید شد، و این مانع تداوم آن برنامه سنگین است، به شما تخفیف داده است.
اکنون این سؤال مطرح مى شود: آیا این حکم آنچه را که در آغاز سوره آمده است، نسخ مى کند؟
یا به صورت استثناءئى براى آن است؟
ظاهر آیات نسخ حکم سابق مى باشد، در حقیقت لازم بود این برنامه مدتى اجرا بشود و اجرا شد، و منظور از این حکم که جنبه موقت و فوق العاده داشت، حاصل گردید، و بعد از پایان این مدت به صورت خفیف ترى باقى ماند; زیرا ظاهر آیه این است که به خاطر وجود معذورین، این حکم درباره همه تخفیف داده شده، نه فقط درباره گروه معذوران، و به این ترتیب، نمى تواند استثناء باشد بلکه باید نسخ باشد (دقت کنید).
در اینجا سؤال دیگرى پیش مى آید که: آیا تلاوت مقدار ممکن از قرآن که در این آیه دو بار به آن امر شده، واجب است؟ یا جنبه مستحب دارد؟
بعضى گفته اند: مسلماً مستحب است، و بعضى احتمال وجوب داده اند; چرا که تلاوت قرآن، موجب آگاهى بر دلائل توحید، ارسال رسل، و اعجاز این کتاب آسمانى، و فراگیرى سایر واجبات دین مى گردد، بنابراین تلاوت قرآن مقدمه واجب است و واجب مى باشد.
ولى باید توجه داشت: در این صورت لازم نیست قرآن را شبانه بخوانند، و یا در اثناء نماز شب، بلکه بر هر مکلفى واجب است: به مقدار لازم براى تعلیم و تربیت، آگاهى بر اصول و فروع اسلام، و همچنین حفظ قرآن و رساندن آن به نسل هاى آینده، تلاوت کند بدون این که وقت و زمان خاصى در آن مطرح باشد.
اما حق این است که ظاهر امر در جمله «فَاقْرَؤُا...» وجوب است (چنان که در اصول فقه بیان شده) مگر این که گفته شود: این «امر» به قرینه «اجماع فقهاء بر عدم وجوب» یک امر استحبابى است، و نتیجه این مى شود که: در آغاز اسلام، به خاطر وجود شرائطى این تلاوت و عبادت شبانه واجب بوده، و بعد، هم از نظر مقدار، و هم از نظر حکم، تخفیف داده شده، و به صورت یک حکم استحبابى آن هم به مقدار میسور در آمده است، ولى به هر حال، وجوب نماز شب بر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) تا آخر عمر ثابت ماند (به قرینه سایر آیات قرآن و روایات).
در روایتى از امام باقر(علیه السلام) نیز مى خوانیم: حکم مربوط به دو ثلث از شب، یا نیمى از آن، و یا ثلث آن، منسوخ شده، و به جاى آن «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» قرار گرفته است.(2)
قابل توجه این که: سه نوع عذر در آیه مورد بحث ذکر شده: یکى جنبه جسمانى دارد (بیمارى)، دیگرى جنبه مالى (مسافرت براى کسب و کار) و سومى جنبه دینى (جهاد فى سبیل اللّه) و لذا بعضى گفته اند: از این آیه استفاده مى شود: تلاش براى معاش، هم ردیف جهاد فى سبیل اللّه است!.
و نیز این جمله را دلیلى دانسته اند بر این که خصوص این آیه در «مدینه» نازل شده; چرا که وجوب جهاد در «مکّه» نبود، ولى با توجه به این که مى فرماید: سَیَکُون: «به زودى خواهد بود» ممکن است این جمله خبر از تشریع جهاد در آینده باشد، یعنى چون عذرهائى در حال دارید و عذرهائى در آینده براى شما پیدا مى شود، این حکم به صورت دائمى در نیامد، و به این صورت با مکى بودن آیه منافات ندارد.
آن گاه به چهار دستور دیگر، در پایان این آیه اشاره کرده، و برنامه خودسازى ارائه شده را به این وسیله تکمیل مى کند، مى فرماید:
«نماز را بر پا دارید، زکات را ادا کنید، و از طریق انفاق هاى مستحبى به خداوند قرض الحسنه دهید، و بدانید آنچه را از کارهاى خیر براى خود از پیش مى فرستید آن را نزد خداوند به بهترین وجه، بزرگترین، پاداش خواهید یافت» (وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً وَ ما تُقَدِّمُوا لاِ َنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْر تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً).
«و استغفار کنید، و از خداوند آمرزش بطلبید که خداوند غفور و رحیم است» (وَ اسْتَغْفِرُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
این چهار دستور (نماز، زکات، انفاق هاى مستحبى، و استغفار) به ضمیمه دستور تلاوت و تدبر در قرآن که در جمله هاى قبل آمده بود، مجموعاً یک برنامه کامل خودسازى را تشکیل مى دهد که در هر عصر و زمان به خصوص در آغاز اسلام تأثیر انکارناپذیرى داشته و دارد.
منظور از «نماز» در اینجا نمازهاى واجب پنجگانه و منظور از «زکات»، زکات واجب است، منظور از دادن «قرض الحسنه» به خداوند همان انفاق هاى مستحبى است، و این بزرگوارانه ترین تعبیرى است که در این زمینه تصور مى شود; چرا که مالک تمام ملک ها، از کسى که مطلقاً چیزى از خود ندارد قرض مى طلبد، تا از این طریق او را تشویق به انفاق، ایثار و کسب فضیلت این عمل خیر کند، و از این طریق تربیت شود و تکامل یابد.
ذکر استغفار، در پایان این دستورات، ممکن است اشاره به این باشد که: مبادا با انجام این طاعات خود را انسان کاملى بدانید، و به اصطلاح طلبکار تصور کنید، بلکه همواره باید خود را مقصر بشمرید، و عذر به درگاه خدا آورید، «ور نه سزاوار خداوندیش کس نتواند که به جا آورد».
بعضى از مفسران، معتقدند: تکیه روى این دستورات به خاطر آن است که تصور نشود اگر تخفیفى درباره قیام شبانه و تلاوت قرآن قائل شده، به سایر برنامه ها و دستورات دینى نیز سرایت مى کند بلکه آنها همچنان به قوت خود باقى است.(3)
ضمناً، ذکر زکات واجب را در اینجا دلیل دیگرى بر مدنى بودن این آیه گرفته اند; زیرا حکم زکات در «مدینه» نازل شد نه در «مکّه»، ولى بعضى گفته اند: اصل زکات در «مکّه» نازل شد، اما نصاب و مقدارى براى آن بیان نگردیده بود، آنچه در «مدینه» تشریع شد، مسأله نصاب و مقدار زکات بود.
* * *
نکته ها:
1 ـ ضرورت آمادگى عقیدتى و فرهنگى
براى انجام کارهاى مهم اجتماعى، مخصوصاً ایجاد یک انقلاب وسیع و گسترده در تمام شئون زندگى، قبل از هر چیزى یک نیروى مصمم انسانى لازم است که با اعتقاد راسخ، و آگاهى کامل، و تعلیمات لازم فکرى و فرهنگى، و پرورش هاى اخلاقى، براى این کار ساخته شده باشد.
و این دقیقاً کارى بود که: پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در «مکّه» در سال هاى نخستین بعثت، بلکه در تمام دوران عمرش انجام داد، و به همین دلیل و به خاطر وجود همین زیر بناى محکم، نهال اسلام به سرعت نمو کرد، و جوانه زد، و شاخ و برگ آورد.
آنچه در این سوره آمده است، نمونه زنده و بسیار گویائى از این برنامه حساب شده است: دستور به عبادت دو سوم، یا حداقل یک سوم از شب، آن هم توأم با تلاوت و دقت در آیات قرآن مجید، تأثیر عجیبى در روح مسلمانان گذارد، و آنها را براى قبول «قول ثقیل» و «سبح طویل» آماده ساخت، این حرکت ها و ناشئه هاى شبانه که به تعبیر قرآن «أَشَدُّ وَطْئاً» و «أَقْوَمُ قِیْلاً» بود، سرانجام کار خود را کرد، و گروهى اندک از توده هاى محروم و قشرهاى مستضعف و در بند، چنان ساخته شدند که شایستگى براى حکومت بر بخش عظیمى از جهان را پیدا کردند .
امروز هم اگر ما مسلمانان بخواهیم عظمت و قدرت دیرین را باز یابیم، راه همین راه، و برنامه، همین برنامه است، هرگز نباید انتظار داشته باشیم با افرادى ضعیف و ناتوان از نظر تفکر و ایمان، افرادى که پرورش هاى لازم فرهنگى و اخلاقى را نیافته اند، سیطره «یهود» را از قلب کشورهاى اسلامى بر اندازیم، و دست زورگویان و ابر جنایتکاران را از ممالک اسلامى کوتاه کنیم، این سخنى است دامنه دار، اما آنجا که کس است یک حرف بس است!
* * *
2 ـ تلاوت قرآن همراه با تفکر
از روایات اسلامى به خوبى استفاده مى شود: فضیلت تلاوت قرآن در زیاد خواندن آن نیست، بلکه در خوب خواندن و تدبّر و اندیشه در آن است.
جالب این که: در ذیل آیه فوق که دستور مى دهد: «آنچه از قرآن براى شما میسر است بخوانید» (فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ) روایتى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) آمده است که از جدش چنین نقل مى فرماید: ما تَیَسَّرَ مِنْهُ لَکُمْ فِیهِ خُشُوعُ الْقَلْبِ وَ صَفاءُ السِّرِّ!: «آن مقدار بخوانید که در آن خشوع قلب و صفاى باطن و نشاط روحانى و معنوى باشد»!.(4)
چرا چنین نباشد در حالى که هدف اصلى تلاوت، تعلیم و تربیت است.
و روایات در این زمینه بسیار است.
* * *
3 ـ تلاش براى معاش هم ردیف جهاد
در آیه فوق ـ چنان که دیدیم ـ تلاش براى زندگى را در کنار «جهاد فى سبیل اللّه» قرار داده، و این نشان مى دهد: اسلام براى این موضوع اهمیت زیادى قائل است; چرا چنین نباشد در حالى که یک ملت فقیر، گرسنه و محتاج به بیگانه، هرگز استقلال، عظمت و سربلندى نخواهد یافت، و اصولاً «جهاد اقتصادى» بخشى از «جهاد با دشمن» است.
در این زمینه جمله اى از «عبداللّه بن مسعود» صحابى معروف نقل شده است که مى گوید: أَیُّما رَجُل جَلَبَ شَیْئاً اِلى مَدِیْنَة مِنْ مَدائِنِ الْمُسْلِمِیْنَ، صابِراً مُحْتَسِباً، فَباعَهُ بِسِعْرِ یَوْمِهِ، کانَ عِنْدَ اللّهِ بِمَنْزِلَةِ الشُّهَداءِ، ثُمَّ قَرَأَ: وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِى الأَرْضِ...: «هر کس متاعى را به یکى از شهرهاى مسلمانان ببرد، و زحمات خود را در این راه براى خدا محسوب دارد، سپس آن را به قیمت عادلانه آن روز بفروشد، چنین کسى در پیشگاه خدا به منزله شهیدان است، سپس این جمله از آیه آخر سوره «مزمل» را به عنوان شاهد تلاوت کرد: وَ آخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِى الأَرْضِ».(5)
* * *
خداوندا! به ما توفیق جهاد در تمام ابعادش را مرحمت فرما!
بار الها! توفیق قیام شبانه، تلاوت قرآن کریم و ساختن خویشتن در پرتو این نور آسمانى را به همه ما لطف کن!
پروردگارا! جامعه اسلامى ما را با الهام از این سوره پر محتوا به مقام شایسته و عظمت دیرین برسان!
آمِیْنَ یا رَبَّ الْعالَمِیْنَ
پایان سوره مزمل(6)
1 / صفر الحرام / 1407
14 / 7 / 1365
1 ـ باید توجه داشت «نِصْفَهُ» و «ثُلُثَهُ» عطف بر «أَدْنى» است، نه بر «ثُلُثَىِ اللَّیْلِ»، بنابراین مفهوم جمله چنین مى شود: حدود دو ثلث از شب، یا درست به اندازه نیم، یا یک ثلث شب.
ضمناً باید توجه داشت «أَدْنى» معمولاً براى مکان نزدیک گفته مى شود و در اینجا اشاره به زمان تقریبى است.
2 ـ «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 451.
3 ـ تفسیر«المیزان»، جلد 20، صفحه 156.
4 ـ «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 382.
5 ـ «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 382 و تفسیر «ابوالفتوح رازى» و تفسیر «قرطبى»، ذیل آیه مورد بحث، ضمناً از حدیث دیگرى که مشابه این حدیث است و در تفسیر «قرطبى»، از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده، استفاده مى شود: «عبداللّه بن مسعود»، این سخن را از خود نگفته، بلکه از پیامبر(صلى الله علیه وآله) استفاده کرده است.
6 ـ پایان تصحیح: 16 / 2 / 1383.