التوبة

فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ 55 وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَٰكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ 56 لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ 57 وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ 58 وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ 59 ۞ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۖ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ 60 وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ 61

 

61وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْر لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ

ترجمه:

61 ـ از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار مى دهند و مى گویند: «او آدم خوش باورى است»! بگو: «خوش باور بودن او به نفع شماست! (ولى بدانید) او به خدا ایمان دارد; و (تنها) مومنان را تصدیق مى کند; و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آورده اند»! و آنها که رسول خدا را آزار مى دهند، عذاب دردناکى دارند!

 

شأن نزول:

براى آیه فوق، شان نزول هائى ذکر شده، که بى شباهت به یکدیگر نیست، از جمله این که: این آیه درباره گروهى از منافقان نازل شده، که دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، درباره پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى گفتند، یکى از آنان گفت: این کار را نکنید; زیرا مى ترسیم به گوش «محمّد» برسد، و او به ما بد بگوید (و مردم را بر ضد ما بشوراند).

یکى از آنان که نامش «جلاس» بود گفت: مهم نیست، ما هر چه بخواهیم مى گوئیم، و اگر به گوش او رسید، نزد وى مى رویم، و انکار مى کنیم، و او از ما مى پذیرد; زیرا محمّد(صلى الله علیه وآله) آدم خوش باور و دهن بینى است، و هر کس هر چه بگوید قبول مى کند، در این هنگام آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.(1)

* * *

تفسیر:

در این آیه، همان گونه که از مضمون آن استفاده مى شود، سخن از فرد یا افرادى در میان است که، پیامبر(صلى الله علیه وآله)را با گفته هاى خود آزار مى دادند، و مى گفتند: «او انسان خوش باور، و دهن بینى است» (وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ).

«أُذُن» در اصل به معنى گوش است، ولى به اشخاصى که زیاد به حرف مردم گوش مى دهند، و به اصطلاح «گوشى» هستند نیز، این کلمه اطلاق مى شود.

آنها در حقیقت، یکى از نقاط قوّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)را که وجود آن در یک رهبر کاملاً لازم است، به عنوان نقطه ضعف نشان مى دادند و از این واقعیت غافل بودند که: یک رهبر محبوب، باید نهایت لطف و محبت را نشان دهد، و حتى الامکان عذرهاى مردم را بپذیرد، و در مورد عیوب آنها پرده درى نکند (مگر در آنجا که این کار موجب سوء استفاده شود).

لذا قرآن بلافاصله اضافه مى کند: «به آنها بگو: اگر پیامبر گوش به سخنان شما فرا مى دهد، و عذرتان را مى پذیرد، و به گمان شما یک آدم گوشى است، این به نفع شما است»! (قُلْ أُذُنُ خَیْر لَکُمْ).

زیرا، از این طریق آبروى شما را حفظ کرده، و شخصیتتان را خرد نمى کند، عواطف شما را جریحه دار نمى سازد، و براى حفظ محبت، اتحاد و وحدت شما از این طریق کوشش مى کند.

در حالى که اگر او فوراً پرده ها را بالا مى زد، و دروغگویان را رسوا مى کرد، دردسر فراوانى فراهم مى آمد، علاوه بر این که آبروى عده اى، به سرعت از بین مى رفت، راه بازگشت و توبه بر آنها بسته مى شد، و افراد آلوده اى که قابل هدایت بودند، در صف بدکاران جاى مى گرفتند و از اطراف پیامبر(صلى الله علیه وآله)دور مى شدند.

یک رهبر مهربان و دلسوز، و در عین حال پخته و دانا، باید همه چیز را بفهمد، ولى بسیارى از آنها را به روى خود نیاورد، تا آنها که شایسته تربیت اند، تربیت شوند، از مکتب او فرار نکنند، و اسرار مردم از پرده برون نیفتد.

این احتمال نیز، در معنى آیه وجود دارد که: خداوند در پاسخ عیبجویان مى گوید: چنان نیست که او، گوش به همه سخنان فرا دهد، بلکه، او گوش به سخنانى مى دهد که به سود و نفع شما است، یعنى وحى الهى را مى شنود، پیشنهاد مفید را استماع مى کند، و عذرخواهى افراد را در مواردى که به نفع آنها و جامعه است مى پذیرد.(2)

پس از آن، براى این که عیبجویان از این سخن سوء استفاده نکنند، و آن را دستاویز قرار ندهند، چنین اضافه مى کند: «او به خدا و فرمان هاى او ایمان دارد، و به سخنان مؤمنان راستین گوش فرا مى دهد، و آن را مى پذیرد، و به آن ترتیب اثر مى دهد» (یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ).

یعنى در واقع پیامبر(صلى الله علیه وآله)دو گونه برنامه دارد: یکى، برنامه حفظ ظاهر و جلوگیرى از پرده درى.

 

 

و دیگرى، در مرحله عمل، در مرحله اول به سخنان همه گوش فرا مى دهد، و ظاهراً انکار نمى کند، ولى در مقام عمل، تنها توجه او به فرمان هاى خدا، و پیشنهادها و سخنان مؤمنان راستین است، و یک رهبر واقع بین باید چنین باشد، و تأمین منافع جامعه، جز از این راه ممکن نیست، لذا بلافاصله مى فرماید: «او رحمت براى مؤمنان شما است» (وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ).

ممکن است در اینجا سؤال شود که: در پاره اى از آیات قرآن مى خوانیم، پیامبر(صلى الله علیه وآله)«رَحْمَةً لِلْعالَمین» است.(3)

ولى آیه مورد بحث مى گوید: رحمت براى مؤمنان است، آیا آن «عمومیت» با این «تخصیص» سازگار است؟!

اما با توجه به یک نکته، پاسخ این سؤال روشن مى شود، و آن این که: رحمت، درجات و مراتب دارد، که یکى از مراتب آن «قابلیت و استعداد» است، و مرتبه دیگر «فعلیت».

مثلاً، باران، رحمت الهى است، یعنى این قابلیت و شایستگى، در تمام قطرات آن وجود دارد که، منشأ خیر و برکت و نمو و حیات باشد، ولى مسلماً ظهور و بروز آثار این رحمت، تنها در سرزمین هاى آماده و مستعدّ است، بر این اساس هم مى توانیم بگوئیم: تمام قطره هاى باران، «رحمت» است و هم صحیح است گفته شود: این قطرات در سرزمین هاى مستعدّ و آماده، مایه «رحمت» است، جمله اول اشاره به مرحله «اقتضاء و قابلیت» است، و جمله دوم اشاره به مرحله «وجود و فعلیت».

در مورد پیامبر(صلى الله علیه وآله)او بالقوه براى همه جهانیان مایه رحمت است، ولى بالفعل، مخصوص مومنان مى باشد.

تنها چیزى که در اینجا باقى مى ماند، این است: نباید آنها که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را با این سخنان خود ناراحت مى کنند، و از او عیب جوئى مى نمایند، تصور کنند بدون مجازات خواهند ماند، درست است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)در برابر آنها وظیفه دارد که با بزرگوارى و وسعت روح خود با آنان روبرو شود، و از رسوا ساختنشان خود دارى کند، ولى مفهوم این سخن چنین نیست که آنها، در این اعمال خود بدون کیفر خواهند ماند، لذا در پایان آیه مى فرماید: «آنها که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را آزار مى رسانند عذابى دردناک دارند» (وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ).

* * *


1 ـ تفسیر «المیزان»، جلد 9، صفحه 323 (انشارات جامعه مدرسین) ـ «بحار الانوار»، جلد 22،
صفحه 95، حدیث 48 (با اندکى تفاوت) و جلد 22، صفحات 38 و 39 ـ «درّ المنثور»، جلد 3، صفحه 253
(دار المعرفة) ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث (قابل توجه این که گاهى در منابع به جاى جلاس، خلاس آمده است).

2 ـ در حقیقت، بنا بر تفسیر اول، «أُذُنُ خَیْر» که مضاف و مضاف الیه است از قبیل اضافه موصوف به صفت است.

و بنا بر تفسیر ثانى، از قبیل اضافه وصف به مفعول است.

بنا بر احتمال اول معنى عبارت چنین مى شود: «او سخن پذیر خوبى براى شما است» و بنا بر احتمال دوم مفهومش این است که: «او سخنان مفید و نیک را به نفع شما مى شنود، نه هر سخنى را».

3 ـ انبیاء، آیه 107.