يونس

وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِّن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُم مَّكْرٌ فِي آيَاتِنَا ۚ قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا ۚ إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ 21 هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا كُنتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ ۙ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ 22 فَلَمَّا أَنجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنفُسِكُم ۖ مَّتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ 23 إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّىٰ إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ ۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ 24 وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَىٰ دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ 25

24إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الأَرْضِ مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ وَ الأَنْعامُ حَتّى إِذا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الآْیاتِ لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ

25وَ اللّهُ یَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراط مُسْتَقیم

 

ترجمه:

24 ـ مَثَل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کرده ایم; که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین ـ که مردم و چهارپایان از آن مى خورند ـ مى روید; تا زمانى که زمین، زیبائى خود را یافته و آراسته مى گردد، و اهل آن مطمئن مى شوند که مى توانند از آن بهره مند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شب هنگام یا در روز، (براى نابودى آن) فرا مى رسد; و آن چنان آن را درو مى کنیم که گوئى دیروز هرگز (چنین کشتزارى) نبوده است! این گونه، آیات خود را براى گروهى که مى اندیشند، شرح مى دهیم!

25 ـ و خداوند به سراى صلح و سلامت دعوت مى کند; و هر کس را بخواهد (و شایسته ببیند)، به راه راست هدایت مى نماید.

 

تفسیر:

دورنماى زندگى دنیا

در آخرین آیه از آیات گذشته، اشاره اى به ناپایدارى زندگى دنیا شده بود، در نخستین آیه مورد بحث، این واقعیت ضمن مثال جالبى تشریح شده، تا پرده هاى غرور و غفلت را از مقابل دیده هاى غافلان و طغیانگران کنار زند، مى فرماید:

«زندگى دنیا همانند آبى است که از آسمان نازل کرده ایم» (إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماء أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ).

این دانه هاى حیات بخش باران، بر سرزمین هاى آماده فرو مى ریزند، و به وسیله آن گیاهان گوناگون مى رویند، که بعضى از آنها را انسان ها و بعضى را حیوانات مى خورند» (فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الأَرْضِ مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ وَ الأَنْعامُ).

یعنى: بعضى قابل استفاده براى انسان ها و بعضى براى حیوانات است.

این گیاهان، علاوه بر خاصیت هاى غذائى که براى موجودات زنده دارند، سطح زمین را مى پوشانند و آن را زینت مى بخشند، تا آنجا که: «زمین بهترین زیبائى خود را از آن گرفته و در پرتو آن تزئین مى شود» (حَتّى إِذا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ).

در این هنگام، شکوفه ها، شاخساران را زینت داده، گل ها مى خندند، گیاهان در پرتو نور آفتاب مى درخشند، و ساقه ها و شاخه ها همراه وزش باد در طربند،

دانه هاى غذائى و میوه ها کم کم خود را نشان مى دهند، و صحنه پر جوشى را از حیات و زندگى به تمام معنى کلمه مجسم مى کنند، که دل ها را پر از امید، و چشم ها را پر از شادى و سرور مى سازند، آن چنان که: «اهل زمین مطمئن مى شوند، مى توانند از مواهب این گیاهان بهره گیرند» هم از میوه ها و هم از دانه هاى حیات بخششان (وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنـَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها).

«اما ناگهان فرمان ما شب هنگام و یا در روز فرا مى رسد، (سرماى سخت، یا تگرگ شدید، و یا طوفان در هم کوبنده اى بر آنها مسلّط مى گردد)، و آنها را چنان درو مى کنیم، که گویا هرگز نبوده اند»! (أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ).

«لَمْ تَغْنَ» از ماده «غنا»، به معنى اقامت کردن در مکانى است، بنابراین جمله «لَمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ» یعنى: «دیروز در این مکان نبوده است».

و این کنایه از این است که: چیزى به کلّى از میان برود، آن چنان که گوئى هرگز وجود نداشته!

و در پایان آیه براى تأکید بیشتر مى فرماید: «این چنین آیات خود را براى افرادى که تفکر مى کند تشریح مى کنیم» (کَذلِکَ نُفَصِّلُ الآْیاتِ لِقَوْم یَتَفَکَّرُونَ).

* * *

آنچه گفته شد، ترسیم روشن و گویائى از زندگى زودگذر، فریبنده و پر زرق و برق دنیاى مادّى است، که نه مقام و ثروتش قابل دوام است، و نه جاى امنیت و سلامت مى باشد.

لذا در آیه بعد، با یک جمله کوتاه، اشاره به نقطه مقابل این گونه زندگى کرده مى فرماید: «خداوند به دار السلام (خانه صلح و سلامت و امنیت) دعوت مى کند» (وَ اللّهُ یَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ).

به جائى که نه از این کشمکش هاى غارتگران دنیاى مادّى خبرى است، نه از مزاحمت هاى احمقانه ثروت اندوزان از خدا بى خبر، و نه از جنگ و خونریزى و استعمار و استثمار، و تمام این مفاهیم در کلمه «دار السلام» (خانه صلح و سلامت ) جمع است.

البته هر گاه زندگى در این دنیا نیز، شکل توحیدى و رستاخیزى به خود گیرد، آن هم تبدیل به «دار السلام» مى شود، و از صورت آن «مزرعه بلادیده طوفان زده» در مى آید.

سپس اضافه مى کند: «خدا هر کس را بخواهد (و شایسته و لایق ببیند) به سوى راه مستقیم، همان راهى که به دار السلام و مرکز امن و امان منتهى مى شود، دعوت مى کند» (وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراط مُسْتَقیم).

* * *

نکته ها:

1 ـ مثال براى تقریب به ذهن

از آنجا که قرآن یک کتاب انسان سازى و تربیت است، در بسیارى از موارد، براى روشن ساختن حقایق عقلى، متوسل به ذکر مثال مى شود، و گاهى موضوعاتى را که آغاز و انجامش سال ها طول مى کشد، در یک صحنه زودگذر و قابل مطالعه، در برابر چشمان مردم مجسم مى سازد.

بررسى تاریخ پر ماجراى عمر یک انسان، یا یک نسل، که گاهى یکصد سال طول مى کشد، براى افراد عادى کار آسانى نیست، اما هنگامى که صحنه اى همانند زندگى بسیارى از گیاهان، که در چند ماه خلاصه مى شود (از تولد و رشد و نمو و زیبائى و سپس نابودى) در مقابل او قرار دهند، بسیار راحت مى تواند چگونگى زندگى خود را در این آئینه شفاف ببیند.

درست این صحنه را در مقابل چشم خود مجسم کنید: باغى است پر از درخت و سبزه و گیاه، که همگى به ثمر نشسته و غوغاى حیات در سرتاسر آن نمایان است، اما در یک شب تاریک، یا یک روز روشن، ناگهان ابرهاى سیاه آسمان را مى پوشانند، رعد و برق، و سپس طوفان و رگبارهاى شدید، و تگرگ هاى دانه درشت آن را از هر سو در هم مى کوبد.

فردا که به دیدن آن باغ مى آئیم، درختان در هم شکسته، گیاهان از هم متلاشى و پژمرده، و همه چیز را در هم به روى خاک ریخته، در مقابل خودمان مشاهده مى کنیم، آن چنان که باور نمى کنیم این همان باغ سرسبز خرمى است که دیروز به روى ما مى خندید.

آرى چنین است ماجراى زندگى انسان ها، مخصوصاً در عصر و زمان ما، که گاه یک زلزله یا یک جنگ چند ساعته، چنان یک شهر آباد و خرم را در هم مى کوبد، که چیزى جز یک ویرانه با یک مشت اجساد قطعه قطعه شده باقى نمى گذارد.

وه، چه غافلند مردمى که به چنین زندگى نا پایدار دل خوش کرده اند؟!

* * *

2 ـ در توضیح جمله «اخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الأَرْضِ» باید توجه داشت که: «اختلاط» در اصل، آن چنان که «راغب» در «مفردات» گفته: به معنى جمع میان دو چیز یا بیشتر است، خواه مایع باشند یا جامد، و «اختلاط» اعم از «امتزاج» است; (زیرا امتزاج معمولاً در مایعات گفته مى شود).

بنابراین معنى جمله چنین مى شود: به وسیله آب باران، گیاهان از هر قسم به هم مى آمیزند، گیاهانى که به درد انسان مى خورد یا مورد استفاده حیوانات است.(1)

جمله فوق اشاره ضمنى به این حقیقت نیز مى کند که: خداوند از آب باران که یک نوع و یک حقیقت بیشتر ندارد، انواع و اقسام گیاهانى را مى رویاند که، نیازمندى هاى مختلف انسان ها و حیوانات را با مواد غذائى گوناگونشان تأمین مى کنند.

* * *


1 ـ از آنچه در بالا گفته شد روشن مى شود: باء در «بِهِ» به معنى سببیت است، ولى بعضى احتمال داده اند، به معنى «مَعَ» بوده باشد، یعنى: آبى از آسمان نازل مى شود، با گیاهان مخلوط مى گردد و آنها را رشد و نموّ مى دهد، اما این احتمال با ذیل آیه که مى گوید: «مِمّا یَأْکُلُ النّاسُ وَ الأَنْعامُ» سازگار نیست; زیرا ظاهر این جمله آن است که: اختلاط در میان انواع گیاهان منظور بوده است، نه اختلاط آب و گیاه (دقت کنید).