يونس
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ 79 فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ أَلْقُوا مَا أَنتُم مُّلْقُونَ 80 فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ ۖ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ 81 وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ 82 فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ 83 وَقَالَ مُوسَىٰ يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ 84 فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 85 وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ 86 وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ 87 وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَن سَبِيلِكَ ۖ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّىٰ يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ 88
87وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ
88وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلأَهُ زینَةً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِکَ رَ بَّنََا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ فَلایُؤْمِنُوا حَتّى یَرَوُا الْعَذابَ الأَلیمَ
89قالَ قَدْ أُجیبَتْ دَعْوَتُکُما فَاسْتَقیما وَ لاتَتَّبِعانِّ سَبیلَ الَّذینَ لایَعْلَمُونَ
ترجمه:
87 ـ و به موسى و برادرش وحى کردیم که: «براى قوم خود، خانه هائى در سرزمین مصر انتخاب کنید; و خانه هایتان را مقابل یکدیگر (و متمرکز) قرار دهید! و نماز را بر پا دارید! و به مؤمنان بشارت ده (که سرانجام پیروز مى شوند)»!
88 ـ موسى گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالى (سرشار) در زندگى دنیا داده اى، پروردگارا! در نتیجه (بندگانت را) از راه تو گمراه مى سازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (به جرم گناهانشان،) دل هایشان را سخت و سنگین ساز، به گونه اى که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند»!
89 ـ فرمود: «دعاى شما پذیرفته شد! استقامت به خرج دهید! و از راه (و رسم) کسانى که نمى دانند، تبعیت نکنید»!
تفسیر:
مرحله چهارم دوران سازندگى براى انقلاب
در این آیات، مرحله دیگرى از قیام و انقلاب «بنى اسرائیل» بر ضد فراعنه تشریح شده است.
نخست خداوند مى فرماید: «ما به موسى و برادرش وحى فرستادیم که: براى قوم خود خانه هائى در سرزمین مصر انتخاب کنید» (وَ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى وَ أَخیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکُما بِمِصْرَ بُیُوتاً).
و مخصوصاً، «این خانه ها را نزدیک به یکدیگر و مقابل هم بسازید» (وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً).
سپس، به خودسازى معنوى و روحانى بپردازید، «و نماز را بر پا دارید»! (وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ)، و از این طریق روان خود را پاک و قوى نمائید.
و براى این که آثار ترس و وحشت از دل آنها بیرون رود، و قدرت روحى و انقلابى را بازیابند، دستور داد: «به مؤمنان بشارت ده»! (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ)، بشارت به پیروزى و لطف و رحمت خدا.
از مجموع این آیه، استفاده مى شود «بنى اسرائیل» در آن زمان، به صورت گروهى پراکنده، شکست خورده، وابسته و طفیلى، و آلوده و ترسان بودند.
نه خانه اى از خود داشتند، نه اجتماع و تمرکزى، نه برنامه سازنده معنوى، و نه شهامت و شجاعت لازم براى یک انقلاب کوبنده!
لذا «موسى» و برادرش «هارون» مأموریت یافتند براى بازسازى اجتماع «بنى اسرائیل»، مخصوصاً از نظر روحى، برنامه اى را در چند ماده پیاده کنند:
1 ـ نخست، به امر خانه سازى، و جدا کردن مسکن خویش از فرعونیان همّت بگمارند، این کار چند فایده داشت:
یکى این که آنها با مالک شدن مسکن در سرزمین «مصر»، علاقه بیشترى به دفاع از خود، و از آن آب و خاک پیدا مى کردند.
دیگر این که از زندگى طفیلى گرا در خانه هاى «قبطیان»، به یک زندگى مستقل منتقل مى شدند.
سوم این که اسرار کارها و نقشه هاى آنها، به دست دشمنانشان نمى افتاد.
2 ـ خانه هایشان را مقابل یکدیگر و نزدیک به هم بسازند; زیرا «قبله» در اصل به معنى «حالت تقابل» مى باشد، و اطلاق کلمه «قبله» بر آنچه امروز معروف است، در حقیقت معنى ثانوى براى این کلمه است.(1)
این کار، کمک مؤثرى به تمرکز و اجتماع «بنى اسرائیل» مى کرد، و مى توانستند مسائل اجتماعى را به طور عمومى مورد بررسى قرار دهند، و به عنوان انجام مراسم مذهبى دور هم جمع شوند، و براى آزادى خویش نقشه هاى لازم را طرح نمایند.
3 ـ توجه به عبادت، و مخصوصاً «نماز»، که انسان را از بندگى بندگان جدا، و به خالق همه قدرت ها پیوند مى دهد، قلب و روح او را از آلودگى گناه مى شوید، و حس اتکاى به نفس را در او زنده مى کند و با تکیه بر قدرت پروردگار، روح تازه اى به کالبد انسان مى دمد.
4 ـ به «موسى» به عنوان یک رهبر دستور مى دهد: دست در درون زوایاى روح «بنى اسرائیل» بیفکند، و زباله هاى ترس و وحشت را، که یادگار سالیان دراز بردگى و ذلت بوده است بیرون بکشد، و از طریق «بشارت دادن به مؤمنان»، به فتح و پیروزى نهائى، و لطف و رحمت پروردگار، اراده آنها را قوى، و شهامت و شجاعت را در آنها پرورش دهد.
جالب این که: «بنى اسرائیل»، از فرزندان «یعقوب»اند، و گروهى از آنها طبعاً از فرزندان «یوسف»اند، که او و برادرانش سالیان دراز بر «مصر» حکومت داشتند، و در آبادى و عمران این سرزمین کوشیدند.
اما بر اثر نافرمانى خدا، و بى خبرى و اختلافات داخلى، روزگارشان به چنین وضع رقّت بارى رسیده بود، این جامعه فرسوده مصیبت زده، باید نوسازى شود، نقاط منفى خود را پاک کند، و به جاى آن خصائل روحى سازنده بنشاند، تا عظمت گذشته را باز یابد.
* * *
سپس، به یکى از علل طغیان «فرعون» و فرعونیان اشاره کرده و از زبان «موسى» چنین مى گوید: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموال در زندگى دنیا بخشیده اى» (وَ قالَ مُوسى رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلأَهُ زینَةً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا). َ
«اما سرانجامِ این ثروت و تجمّلات، و عاقبت کارش این شده که: آنها بندگانت را از راه تو منحرف و گمراه مى سازند» (رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِکَ).
«لام» در «لِیُضِلُّوا»، به اصطلاح «لام عاقبت» است، یعنى یک جمعیت ثروتمند اشرافى تجمل پرست، براى گمراه ساختن مردم از راه خدا، خواه ناخواه کوشش خواهند کرد، و پایان کارشان چیزى جز این نخواهد بود; چرا که دعوت پیامبران و برنامه هاى الهى، مردم را بیدار، هشیار، متّحد و متشکل مى سازد، و با این حال، مجال بر غارتگران و چپاولگران تنگ خواهد شد، و روزگار بر آنها سیاه، آنها نیز از خود واکنش نشان مى دهند، و به مخالفت با پیامبران بر مى خیزند.
پس از آن، «موسى»(علیه السلام) از پیشگاه خدا تقاضا مى کند و مى گوید: «پروردگارا! اموال آنها را محو و بى اثر ساز»! تا نتوانند از آن بهره گیرند (رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى أَمْوالِهِمْ).
«طمس» در لغت، به معنى محو کردن و بى خاصیت نمودن چیزى است، و جالب این که، در بعضى از روایات وارد شده که: پس از این نفرین، اموال فرعونیان به صورت سفال و سنگ در آمد،(1) شاید کنایه از این باشد که: آن چنان بحران اقتصادى دامانشان را گرفت، که ارزش ثروتهایشان به کلّى سقوط کرد، و همچون سفال بى قیمت شد!
آنگاه اضافه مى کند: «پروردگارا! علاوه بر این، قدرت تفکر و اندیشه را نیز از آنان بگیر» (وَ اشْدُدْ عَلى قُلُوبِهِمْ).
چه این که با از دست دادن این دو سرمایه، آماده زوال و نیستى خواهند شد، و راه ما به سوى انقلاب و وارد کردن ضربه نهائى بر آنان، باز مى گردد.
خداوندا! اگر من از تو درباره فرعونیان چنین مى خواهم; نه به خاطر روح انتقام جوئى و کینه توزى است، بلکه به خاطر این است که: آنها دیگر هیچ گونه آمادگى براى ایمان ندارند، «و تا عذاب الیم تو فرا نرسد ایمان نیاورند» (فَلایُؤْمِنُوا حَتّى یَرَوُا الْعَذابَ الأَلیمَ).
پیداست ایمان بعد از مشاهده عذاب ـ چنان که به زودى خواهد آمد ـ نیز، براى آنها سودى نخواهد داشت.
* * *
خداوند به «موسى» و برادرش خطاب کرد: اکنون که شما آماده تربیت و سازندگى جمعیت «بنى اسرائیل» شده اید، «دعایتان نسبت به دشمنانتان اجابت شد» (قالَ قَدْ أُجیبَتْ دَعْوَتُکُما).
«پس محکم در راه خود بایستید، مستقیم حرکت کنید و استقامت به خرج دهید» و از انبوه مشکلات نهراسید، و در کار خود قاطع باشید (فَاسْتَقیما).
و هرگز در برابر پیشنهادهاى افراد نادان و بى خبر، تسلیم نشوید «و از راه جاهلان نروید» (وَ لاتَتَّبِعانِّ سَبیلَ الَّذینَ لایَعْلَمُونَ)، بلکه کاملاً آگاهانه برنامه هاى انقلابى خود را ادامه دهید.
* * *
1 ـ البته بعضى از مفسران، «قبله» را در آیه فوق به معنى تقابل نگرفته اند، بلکه به همان معنى «قبله نماز» گرفته اند، و جمله «وَ أَقِیْمُوا الصَّلاة» را گواه بر آن مى دانند، ولى معنى اول با مفهوم اصلى لغوى کلمه سازگارتر است، به علاوه اراده هر دو معنى از این کلمه نیز اشکالى ندارد، چنان که بارها نظیرش را داشته ایم.
2 ـ «بحار الانوار»، جلد 13، صفحه 115 ـ «مجمع البیان»، ذیل آیه مورد بحث ـ «جامع البیان ابن جریر طبرى»، جلد 11، صفحه 204 (دار الفکر، 1415 هـ .ق).