الأنبياء
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ 91 إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ 92 وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ ۖ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ 93 فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ 94 وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ 95 حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ 96 وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَٰذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ 97 إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ 98 لَوْ كَانَ هَٰؤُلَاءِ آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا ۖ وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ 99 لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ 100 إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَىٰ أُولَٰئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ 101
98إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ
99لَوْ کانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ کُلٌّ فِیها خالِدُونَ
100لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ هُمْ فِیها لایَسْمَعُونَ
101إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ
102لایَسْمَعُونَ حَسِیسَها وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ
103لایَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الاْ َکْبَرُ وَ تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ
ترجمه:
98 ـ شما و آنچه غیر خدا مى پرستید، هیزم جهنم خواهید بود; و همگى در آن وارد مى شوید.
99 ـ اگر اینها خدایانى بودند، هرگز وارد آن نمى شدند! در حالى که همگى در آن جاودانه خواهند بود.
100 ـ براى آنان در آن (دوزخ) ناله هاى دردناکى است و چیزى نمى شنوند.
101 ـ (اما) کسانى که از قبل، وعده نیک از سوى ما به آنها داده شده (مؤمنان صالح) از آن دور نگاهداشته مى شوند.
102 ـ آنها صداى آتش دوزخ را نمى شنوند; و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعم هستند.
103 ـ وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمى کند; و فرشتگان به استقبالشان مى آیند، (و مى گویند:) این همان روزى است که به شما وعده داده مى شد!
تفسیر:
هیزم جهنم!
در تعقیب آیات گذشته، که از سرنوشت مشرکان ستمگر بحث مى کرد، در این آیات روى سخن را به آنها کرده، آینده آنها و معبودهایشان را چنین ترسیم مى کند: «شما و آنچه را غیر از خدا مى پرستید آتشگیره جهنمید»! (إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ).
«حَصَب» در اصل به معنى پرتاب کردن چیزى در آتش است ـ مخصوصاً قطعات هیزم که در تنور پرتاب مى کنند ـ
بعضى گفته اند: «حطب» (بر وزن سبب) که به معنى هیزم مى باشد در لغات مختلف عرب، تلفظ هاى متفاوتى دارد، بعضى از قبائل آن را «حصب» و بعضى دیگر «خضب» مى نامند و از آنجا که قرآن براى جمع بین قبائل و طوائف و دل ها بوده، گاه لغات مختلف آنها را به کار مى گیرد، تا از این راه، جمع قلوب شود، از جمله همین کلمه «حَصَب» است که تلفظى است از قبائل اهل «یمن» در واژه «حطب».(1)
به هر حال آیه فوق، به مشرکان مى گوید: آتشگیره جهنم و هیزمى که شعله هاى آن را تشکیل مى دهد، خود شما و خدایان ساختگى شما است، و همچون قطعه هاى هیزم بى ارزش، یکى پس از دیگرى در جهنم پرتاب مى شوید!
آنگاه اضافه مى کند: «شما وارد بر آن مى شوید» (أَنْتُمْ لَها وارِدُونَ).
این جمله یا به عنوان تأکید مطلب گذشته است، و یا اشاره به نکته جدیدى است، و آن این که: اول بت ها را در آتش مى افکنند، سپس شما بر آنها وارد مى شوید، گوئى خدایانتان با آتشى که از وجودشان برمى خیزد از شما پذیرائى مى کنند.(2)
اگر سؤال شود: انداختن بت ها در جهنم چه فلسفه اى دارد، در پاسخ باید گفت: این خود یک نوع عذاب و مجازات است براى بت پرستان که ببینند در آتشى که از بتهایشان زبانه مى کشد مى سوزند، از این گذشته تحقیرى است براى افکار آنها که به چنین موجودات بى ارزشى پناه مى بردند.
البته این در صورتى است که «ما تَعْبُدُونَ» به معنى معبودهاى بى جان و بت هاى سنگى و چوبى باشد (همان گونه که از کلمه «ما» استفاده مى شود، زیرا «ما» غالباً براى موجود غیر عاقل است).
ولى اگر مفهوم آن را عام بگیریم و شامل شیاطینى که معبود واقع شدند، بشود نکته ورود این معبودها در جهنم کاملاً واضح است; چرا که خود شریک جرم اند.
* * *
سپس به عنوان نتیجه گیرى کلى مى فرماید: «اگر این بت ها، خدایانى بودند، هرگز وارد آتش دوزخ نمى شدند» (لَوْ کانَ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها).
ولى بدانید نه تنها وارد دوزخ مى شوند، که «جاودانه در آن خواهند بود» (وَ کُلٌّ فِیها خالِدُونَ).
و این جالب است که: این بت پرستان، جاودانه گرفتار خدایان خود باشند، همان خدایانى که همیشه آنها را پرستش مى کردند و سپر بلاها مى شمردند و حل مشکلاتشان را از آنها مى خواستند!
* * *
براى توضیح بیشتر پیرامون وضع دردناک، این «عابدان گمراه»، در برابر آن «معبودان بى ارزش»، مى گوید: «آنها در دوزخ، فریادها و ناله هاى دردناک دارند» (لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ).
«زَفِیر» در اصل، به معنى فریاد کشیدنى است که با بیرون فرستادن نفس توأم باشد.
و بعضى گفته اند: فریاد نفرت انگیز الاغ در آغاز، «زفیر» و در پایانش «شهیق» نامیده مى شود، و در اینجا اشاره به فریاد و ناله اى است که از غم و اندوه برمى خیزد.(3)
این احتمال نیز وجود دارد که: این زفیر و ناله غم انگیز، تنها مربوط به عابدان نباشد، بلکه شیاطینى که معبودشان بودند نیز در این امر با آنها شریکند.
جمله بعد، یکى دیگر از مجازات هاى دردناک آنها را بازگو مى کند و آن این که «آنها در دوزخ چیزى نمى شنوند» (وَ هُمْ فِیها لایَسْمَعُونَ).
این جمله، ممکن است اشاره به این باشد: آنها سخنى که مایه سرور و خوشحالیشان باشد مطلقاً نمى شنوند، و تنها مستمع ناله هاى جانکاه دوزخیان، و فریادهاى فرشتگان عذاب هستند.
بعضى گفته اند: منظور این است که اینها را در تابوت هاى آتشین مى گذارند، آن چنان که مطلقاً صداى هیچ کس را نمى شنوند، گوئى تنها آنها در عذابند، و این خود مایه مجازات بیشترى است; چرا که اگر انسان، گروهى را هم زندان خود ببیند مایه تسلى خاطر او است که: أَلْبَلِیَّةُ إِذا عَمَّتْ طابَتْ: «بلا چو عام بود دلکش است و مستحسن»!.
* * *
آیه بعد، حالات مؤمنان راستین و مردان و زنان با ایمان را بازگو مى کند تا در مقایسه با یکدیگر وضع هر دو مشخص تر شود.
نخست مى گوید: «کسانى که به خاطر ایمان و اعمال صالحشان وعده نیک به آنها از قبل داده ایم، از این آتش هولناک و وحشتناک دورند» (إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى أُولئِکَ عَنْها مُبْعَدُونَ).
اشاره به این که ما به تمام وعده هائى که به مؤمنان در این جهان داده ایم وفا خواهیم کرد، که یکى از آنها دور شدن از آتش دوزخ است.
گر چه ظاهر این جمله این است که: تمام مؤمنان راستین را شامل مى شود ولى بعضى احتمال داده اند: اشاره به معبودانى همچون حضرت مسیح(علیه السلام) و مریم است که بدون خواست آنها به وسیله گروهى عبادت شدند، و از آنجا که آیات سابق مى گفت: شما و خدایانتان وارد دوزخ مى شوید، و این تعبیر ممکن بود شامل امثال حضرت مسیح(علیه السلام) نیز شود، قرآن بلافاصله این جمله را به صورت یک استثناء بیان مى کند که این گروه، هرگز وارد دوزخ نخواهند شد.
بعضى از مفسران شأن نزولى در مورد این آیه ذکر کرده اند که نشان مى دهد: بعضى همین سؤال را از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) کردند و آیه در پاسخ آنها نازل گردیده است.
ولى با این حال مانعى ندارد که آیه فوق، هم پاسخى براى این سؤال باشد و هم یک حکم عمومى، نسبت به همه مؤمنان راستین.
* * *
در آخرین آیات مورد بحث، چهار نعمت بزرگ الهى را که شامل حال این گروه سعادتمند است برمى شمرد:
نخست این که: «آنها صداى آتش را نمى شنوند» (لایَسْمَعُونَ حَسِیسَها).
«حَسِیس» چنان که ارباب لغت گفته اند، به معنى صداى محسوس است، و به معنى خود حرکت یا صدائى که از حرکت برمى خیزد نیز آمده است، آتش دوزخ که دائماً در آتشگیره هایش مشغول پیشروى است، داراى صداى مخصوصى است، این صدا از دو جهت وحشتناک است، از نظر این که صداى آتش است و از نظر این که صداى پیشروى است.
مؤمنان راستین چون از جهنم دورند، هرگز این صداهاى وحشتناک به گوششان نمى خورد.
دیگر این که: «آنها در آنچه بخواهند و مایل باشند به طور جاودان متنعم اند» (وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ).
یعنى آنجا محدودیت این جهان را ندارد که انسان آرزوى بسیارى از نعمت ها را بکند و به آن دسترسى نداشته باشد، هر نعمت مادى و معنوى که بخواهد بدون استثناء در دسترس او است، آن هم نه یک روز و دو روز که در یک عمر جاویدان!
* * *
سوم این که: «فزع اکبر آنها را غمگین نمى کند» (لایَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الاْ َکْبَرُ).
«فَزَع اکبر» (وحشت بزرگ) را بعضى اشاره به وحشت هاى روز قیامت دانسته اند که از هر وحشتى بزرگتر است، و بعضى اشاره به «نفخه صور» و دگرگونى هاى پایان این جهان و تزلزل عجیبى که در ارکان این عالم مى افتد آن چنان که در آیه 87 سوره «نمل» آمده است.
ولى از آنجا که وحشت روز رستاخیز مسلماً از آن هم مهم تر است، تفسیر اول صحیح تر به نظر مى رسد.
بالاخره آخرین لطف خدا درباره کسانى که در این آیات به آنها اشاره شده این است که: «فرشتگان رحمت به استقبال آنها مى شتابند و به آنها تبریک و شادباش مى گویند و بشارت مى دهند این همان روزى است که به شما وعده داده مى شد» (وَ تَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ).
در «نهج البلاغه» مى خوانیم امیر مؤمنان على(علیه السلام) فرمود: فَبادِرُوا بِأَعْمالِکُمْ تَکُونُوا مَعَ جِیرانِ اللّهِ فِی دارِهِ، رافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ، وَ أَزارَهُمْ مَلائِکَتَهُ، وَ أَکْرَمَ أَسْماعَهُمْ أَنْ تَسْمَعَ حَسِیسَ نار أَبَداً:
«به اعمال نیک مبادرت ورزید تا با همسایگان خدا در سراى او باشید، در جائى که پیامبران را رفیق آنها قرار داده، و فرشتگان را به زیارتشان مى فرستد ، خدا آن چنان این گروه را گرامى داشته که حتى گوش هایشان صداى آتش دوزخ را نمى شنود».(4)
* * *
1 ـ تفسیر «ابوالفتوح رازى»، ذیل آیات مورد بحث.
2 ـ توجه داشته باشید در صورت اول «لام» «لَها» به معنى «إلى» است و ضمیر «ها» به جهنم برمى گردد و در تفسیر دوم، «لام» به معنى «إلى» مى باشد ولى ضمیر به بت ها باز مى گردد.
3 ـ براى توضیح بیشتر به جلد نهم تفسیر «نمونه»، صفحه 248، ذیل آیه 106 سوره «هود» مراجعه فرمائید.
4 ـ «نهج البلاغه»، خطبه 183.