الأنبياء
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ 91 إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ 92 وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ ۖ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ 93 فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ 94 وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ 95 حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ 96 وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَٰذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ 97 إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ 98 لَوْ كَانَ هَٰؤُلَاءِ آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا ۖ وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ 99 لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ 100 إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُم مِّنَّا الْحُسْنَىٰ أُولَٰئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ 101
91وَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِیها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَةً لِلْعالَمِینَ
ترجمه:
91 ـ و به یاد آور زنى را که دامان خود را پاک نگه داشت; و ما از روح خود در او دمیدیم; و او و فرزندش (مسیح) را نشانه بزرگى براى جهانیان قرار دادیم!
تفسیر:
مریم(علیه السلام) بانوى پاکدامن
در این آیه، به مقام «مریم»، عظمت و احترام او و فرزندش حضرت مسیح(علیه السلام) اشاره شده است.
ذکر «مریم» در ردیف بحث هاى مربوط به پیامبران بزرگ، یا به خاطر فرزند او حضرت «عیسى» است که تولدش از جهاتى شبیه به تولد «یحیى» از «زکریا» بود; زیرا هر دو بعد از یأس مادر متولد شدند که شرح آن را در ذیل آیات آغاز سوره «مریم» آوردیم.(1)
و یا به خاطر آن است که روشن کند، عظمت مقام، ویژه مردان بزرگ نیست بلکه زنان بزرگى هم بوده اند که تاریخشان نشانه عظمتشان، الگو و اسوه اى براى زنان جهان بوده اند.
مى گوید: «به خاطر بیاور مریم را که دامان خویش را از هر گونه آلودگى نگه داشت» (وَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها).
«سپس ما از روح خود در او دمیدیم» (فَنَفَخْنا فِیها مِنْ رُوحِنا).
«و او و فرزندش مسیح را نشانه بزرگى براى جهانیان قرار دادیم» (وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَةً لِلْعالَمِینَ).
* * *
نکته ها:
1 ـ «فَرج» از نظر لغت در اصل، به معنى فاصله و شکاف مى باشد، و به عنوان کنایه در عضو تناسلى به کار رفته است، اما از آنجا که در فارسى به کنائى بودن آن توجه نمى شود، گاهى این سؤال پیش مى آید: چگونه این لفظ که صریح در آن عضو خاص انسان است در قرآن آمده؟! در حالى که توجه به کنایه بودن آن مشکل را حل مى کند.
و به تعبیر روشن تر اگر بخواهیم معنى کنائى آن را در فارسى بیان کنیم، معادل جمله «أَحْصَنَتْ فَرْجَها» در فارسى این است «دامان خود را پاک نگاه داشت» آیا این تعبیر در فارسى زننده است؟
بلکه به عقیده بعضى، در لغت عرب الفاظى که صریح در عضو تناسلى باشد و یا صراحت در آمیزش جنسى داشته باشد، اصلاً وجود ندارد، هر چه هست جنبه کنایه دارد، مثلاً در مورد آمیزش جنسى الفاظى از قبیل «لمس کردن»،(2)«پوشانیدن» (غشیان)(3) به سراغ همسر رفتن(4) در آیات مختلف به کار رفته که همه آنها جنبه کنائى دارد، ولى گاه، ترجمه کنندگان فارسى زبان، به معنى کنائى آنها بى توجه هستند، و به جاى معادل این معانى کنائى، کلمات صریح فارسى مى گذارند و این مایه تعجب و سؤال مى شود.
به هر حال، در تفسیر این گونه الفاظ که در قرآن وارد شده، حتماً باید به معنى اصلى و ریشه اى آنها توجه کرد تا جنبه کنائى بودنش، مشخص و هر گونه ابهام برطرف گردد.
ذکر این نکته نیز لازم است که: ظاهر آیه فوق چنین مى گوید: مریم دامان خویش را از هر گونه آلودگى به بى عفتى حفظ کرد.
ولى بعضى از مفسران این احتمال را در معنى آیه داده اند که او از هر گونه تماس با مردى (چه از حلال و چه از حرام) خوددارى کرد(5) همان گونه که در آیه 20 سوره «مریم» مى گوید: وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیّاً: «هیچ گاه مردى با من تماس پیدا نکرده و من زن آلوده اى نبودم».
در حقیقت این مقدمه اى است براى اثبات تولد اعجازآمیز عیسى(علیه السلام) و آیه بودن او.
* * *
2 ـ منظور از: رُوحِنا: «روح ما» چنان که قبلاً نیز گفته ایم اشاره به یک روح با عظمت و متعالى است و به اصطلاح این گونه اضافه «اضافه تشریفیه» است که براى بیان عظمت چیزى آن را به خدا اضافه مى کنیم، مانند: بیت اللّه: «خانه خدا» و شهر اللّه: «ماه خدا».
* * *
3 ـ آیه فوق، مى گوید: مریم و فرزندش را آیه و نشانه اى براى جهانیان قرار دادیم، نمى گوید دو آیه و نشانه، به خاطر این که آن چنان وجود مریم با فرزندش در این آیه بزرگ الهى آمیخته بودند، که از یکدیگر تفکیک ناپذیر محسوب مى شدند، تولد فرزندى بدون پدر، همان اندازه اعجازآمیز است که باردار شدن زنى بدون شوهر، و نیز معجزات عیسى(علیه السلام) در طفولیت و بزرگى، یادآور خاطره مادر او است.
این امور، که هر کدام خارق عادتى بود و بر خلاف اسباب عادى طبیعى، جملگى از این واقعیت حکایت مى کند که در ماوراء سلسله اسباب، قدرتى است که هر گاه بخواهد مى تواند روند آنها را دگرگون سازد.
و به هر حال، وضع مسیح(علیه السلام) و مادرش مریم(علیه السلام) در طول تاریخ بشر، بى نظیر بود، نه قبل و نه بعد از او چنین وضعى دیده نشده است.
و شاید نکره آوردن آیه که دلیل بر عظمت است اشاره به همین معنى باشد.
* * *
1 ـ به تفسیر آیات نخستین سوره «مریم» در همین جلد مراجعه شود.
2 ـ بقره، آیه 236.
3 ـ اعراف، آیه 189.
4 ـ بقره، آیه 222.
5 ـ تفسیر «کبیر فخر رازى» و تفسیر «فى ظلال»، ذیل آیه مورد بحث.