الحج

وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ 16 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَىٰ وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ 17 أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ ۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ۩ 18 ۞ هَٰذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ ۖ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ 19 يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ 20 وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ 21 كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ 22 إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا ۖ وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ 23

15مَنْ کانَ یَظُنُّ أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ اللّهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَب إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْیَقْطَعْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ ما یَغِیظُ

16وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ آیات بَیِّنات وَ أَنَّ اللّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ

17إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصّابِئِینَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَیْء شَهِیدٌ

 

ترجمه:

15 ـ هر کس گمان مى کند که خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یارى نخواهد کرد (هر کارى از دستش ساخته است بکند)، ریسمانى به سقف خانه خود بیاویزد، و خود را حلق آویز و نفس خود را قطع کند (و تا لبه پرتگاه مرگ پیش رود); ببیند آیا این کار خشم او را فرو مى نشاند؟!

16 ـ این گونه ما =] قرآن[ را به صورت آیات روشنى نازل کردیم; و خداوند هر کس را بخواهد هدایت مى کند.

17 ـ مسلماً کسانى که ایمان آورده اند، و یهود و صابئان =] ستاره پرستان [و نصارى و مجوس و مشرکان، خداوند در میان آنان روز قیامت داورى مى کند; (و حق را از باطل جدا مى سازد;) خداوند بر هر چیز گواه (و از همه چیز آگاه) است.

 

شأن نزول:

بعضى از مفسران، در شأن نزول نخستین آیه از آیات فوق، چنین نقل کرده اند: گروهى از قبیله «بنى اسد» و «بنى غطفان» که با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) پیمان  بسته بودند، گفتند: ما مى ترسیم خدا سرانجام محمد(صلى الله علیه وآله) را یارى نکند و در نتیجه رابطه ما با هم پیمان هایمان از یهود قطع شود، و آنها به ما مواد غذائى ندهند، آیه فوق نازل شده، به آنها اخطار کرد و آنها را سخت مذمت نمود.

بعضى دیگر گفته اند: گروهى از مسلمانان به خاطر شدت غضب بر کفار، براى پیروزى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بیقرارى و بیتابى مى کردند، و مى گفتند:

چرا وعده خدا در این زمینه تحقق نمى یابد؟ آیه نازل شد و آنها را بر این بى صبرى ملامت کرد.(1)

* * *

تفسیر:

رستاخیز پایان همه اختلافات

از آنجا که در آیات گذشته سخن از گروه ضعیف الایمان بود، در آیات مورد بحث، نیز چهره دیگرى از آنها را ترسیم کرده، مى گوید: «کسى که گمان مى کند خدا پیامبرش را در دنیا و آخرت یارى نخواهد کرد، و در خشم و غیظ فرو رفته، هر کارى از دستش ساخته است انجام دهد، ریسمانى به سقف خانه خود بیاویزد و خود را از آن آویزان کند، و نفس خود را قطع نماید و تا سر حدّ مرگ پیش رود ببیند آیا این کار، خشم او را فرو مى نشاند» (مَنْ کانَ یَظُنُّ أَنْ لَنْ یَنْصُرَهُ اللّهُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَب إِلَى السَّماءِ ثُمَّ لْیَقْطَعْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ ما یَغِیظُ).

این تفسیر را گروه کثیرى از مفسران برگزیده، یا به عنوان یک احتمال قابل ملاحظه ذکر کرده اند.(2) طبق این تفسیر، ضمیر «لَنْ یَنْصُرَهُ اللّهُ» به پیامبر(صلى الله علیه وآله) باز مى گردد، و «سماء» به معنى سقف خانه است (چون «سماء» به هر چیزى که در جهت فوق قرار داشته باشد اطلاق مى گردد) و جمله «لیَقْطَع» به معنى خفقان و قطع نفس و پیش رفتن تا سر حدّ مرگ است.

احتمالات مختلف دیگرى نیز در تفسیر این آیه داده شده است که، ذکر همه آنها لزومى ندارد، ولى از میان آنها دو تفسیر قابل ملاحظه است:

1 ـ منظور از «سماء» همان «آسمان» است، یعنى: «این گونه اشخاصى که تصور مى کنند خدا پیامبرش را یارى نخواهد کرد، به آسمان بروند، طنابى به آن آویزان کنند، و خود را در میان زمین و آسمان به دار کشند، تا نفسشان بریده شود (یا طنابى را که به آن آویزان شده اند، قطع کنند تا از همانجا سقوط نمایند) ببینند آیا این کار، خشمشان را فرو مى نشاند»؟!

2 ـ ضمیر مذکور، به خود این اشخاص باز گردد (نه پیامبر(صلى الله علیه وآله) یعنى:) «کسانى که فکر مى کنند خدا آنها را یارى نمى کند، و روزیشان بر اثر ایمان آوردن قطع مى گردد، هر کارى از دستشان ساخته است انجام دهند، به آسمان بروند، خود را با ریسمانى آویزان نمایند، سپس این ریسمان را قطع کرده تا سقوط کنند، آیا این کارها خشمشان را فرو مى نشاند»؟.

مطلب قابل توجه این که: تمام این تفسیرها به یک نکته روانى در ارتباط با افراد کم حوصله، عصبانى و ضعیف الایمان اشاره مى کند که: آنها وقتى کارشان ظاهراً به بن بست مى رسد، فوراً دستپاچه مى شوند و تصمیم هاى جنون آمیز مى گیرند:

گاه مشت بر در و دیوار مى کوبند.

گاه مى خواهند زمین را بشکافند و زیر آن پنهان شوند.

و سر انجام براى خاموش کردن آتش خشم خویش تصمیم به انتحار و خودکشى مى گیرند، در حالى که هیچ یک از این اعمال جنون آمیز، مشکل آنها را حل نمى کند، اگر کمى خونسرد باشند، صبر و حوصله به خرج دهند، و با نیروى ایمان به خدا و اعتماد به نفس و شکیبائى و استقامت، به جنگ مشکلات بر خیزند حل آن قطعاً ممکن است.

* * *

آیه بعد، اشاره به یک جمع بندى در آیات گذشته کرده، مى گوید: «این گونه ما قرآن را به صورت آیات بینات و نشانه هاى روشن نازل کردیم» (وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ آیات بَیِّنات).

دلائلى براى معاد و رستاخیز، همچون بررسى دوران جنینى انسان، رشد گیاهان، و زنده شدن زمین هاى مرده، که همگان را با مسأله معاد آشنا مى سازد و دلائلى همچون بى خاصیت بودن بت ها، و سرانجام، کار کسانى که دین را وسیله جلب منافع مادى قرار مى دهند.

ولى با این همه، داشتن دلائل روشن به تنهائى کافى نیست، بلکه آمادگى پذیرش حق نیز لازم است، به همین دلیل، در پایان آیه مى گوید: «و خداوند هر کس را بخواهد هدایت مى کند» (وَ أَنَّ اللّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ).

بارها گفته ایم: خواست خدا بى حساب نیست، او حکیم است و همه کارهایش داراى حساب، هر کس که در راه او به مجاهده بر خیزد، و از اعماق جان خواستار هدایت باشد، خدا به وسیله آیات بیناتش او را راهنمائى مى کند.(3)

* * *

آخرین آیه مورد بحث، به شش گروه از پیروان مذاهب مختلف که یک گروه مسلم و مؤمن اند، و پنج گروه غیر مسلمان اشاره کرده، مى فرماید: «کسانى که ایمان آورده اند، و یهود ، و صابئان، و نصارا، و مجوس، و مشرکان، خداوند در میان آنها روز قیامت داورى مى کند، و حق را از باطل جدا مى سازد» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصّابِئِینَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).

مگر نه این است که: یکى از نام هاى قیامت یوم الفصل، روز جدائى حق از باطل، و یوم البروز روز آشکار شدن مکتوم ها، و روز پایان گرفتن اختلافات است.

آرى، خدا در آن روز، به همه این اختلافات پایان مى دهد; چرا که «او از همه چیز آگاه و با خبر است» (إِنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَیْء شَهِیدٌ).

* * *

نکته ها:

1 ـ پیوند آیات

پیوند این آیه، با آیات قبل، از این نظر است که: در آیه قبل، سخن از هدایت الهى در دل هاى آماده بود، ولى از آنجا که همه دل ها آماده نیست، تعصبها، لجاجتها و تقلیدهاى کورکورانه سدّ محکمى در برابر پذیرش هدایت است، مى گوید: این گروه بندى ها و اختلافات در میان عده اى، همچنان تا دامنه قیامت باقى خواهد ماند، و تنها در آن روز، همه خفایا آشکار مى گردد و اختلافات، برچیده خواهد شد.

به علاوه، در آیات گذشته، سخن از گروه هاى سه گانه اى بود که بعضى بى دلیل درباره خدا و رستاخیز به مجادله برمى خیزند، و بعضى کارشان اغواگرى است، و گروهى افراد سست ایمانى هستند که گاه به این سو و گاه به آن سو پرتاب مى شوند آیه مورد بحث، به نمونه هاى این گروه ها که در برابر مؤمنان قرار گرفته اند اشاره مى کند.

از همه اینها گذشته، بحث درباره معاد در آیات پیشین این سؤال را مطرح مى کند، که هدف از معاد چیست؟ در آیه مورد بحث یکى از اهداف آن که پایان گرفتن اختلافات و بازگشت به وحدت است بیان شده.

* * *

2 ـ مجوس کیانند؟

واژه «مجوس» فقط یک بار در قرآن مجید در همین آیات مطرح شده، و با توجه به این که: در برابر مشرکان و در صف ادیان آسمانى قرار گرفته اند، چنین برمى آید که: آنها داراى دین، کتاب و پیامبرى بوده اند.

تردیدى نیست که امروز «مجوس» به پیروان «زردشت» گفته مى شود، و یا لااقل، پیروان زردشت بخش مهمى از آنان را تشکیل مى دهند، ولى تاریخ خود زردشت نیز به هیچ وجه روشن نمى باشد، تا آنجا که بعضى ظهور او را در قرن یازدهم قبل از میلاد دانسته اند و بعضى در قرن ششم یا هفتم!.(4)

این تفاوت و اختلاف عجیب یعنى پنج قرن! نشان مى دهد: تا چه اندازه تاریخ زردشت تاریک و مبهم است.

معروف این است او کتابى به نام «اوستا» داشته که در سلطه «اسکندر» بر ایران از بین رفته است، و بعداً در زمان بعضى از پادشاهان ساسانى، بازنویسى شده.(5)

از عقائد آنها مطالب زیادى در دست نداریم، ولى چیزى که امروز بیش از  همه شهرت دارد مسأله اعتقاد به دو مبدأ خیر و شرّ یا نور و ظلمت است.

به این ترتیب که: خداى نیکى ها و نور را «اهورا مزدا» و خداى شرّ و ظلمت را «اهریمن» مى دانند، و به عناصر چهار گانه، مخصوصاً «آتش» احترام مى گذارند تا آنجا که آنها را «آتش پرست» مى خوانند و هر جا آنها هستند آتشکده اى کوچک یا بزرگ نیز، وجود دارد.

بعضى واژه «مجوس» را از ماده «مغ» که به پیشوایان و روحانیین این مذهب مى گفتند، مشتق مى دانند، و «مُؤْبَد» که اکنون به روحانیین آنها گفته مى شود در اصل از ریشه «مغود» بوده.

در روایات اسلامى آنها را از پیروان یکى از انبیاى بر حق شمرده شده اند (که بعداً از اصل توحید منحرف گشته و به افکار و عقائد شرک آلود روى آورده اند).

در بعضى از روایات مى خوانیم: مشرکان «مکّه» از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تقاضا کردند از آنها جزیه بگیرد، و اجازه بت پرستى به آنها بدهد! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: من جز از اهل کتاب جزیه نمى گیرم، آنها در پاسخ نوشتند: تو چگونه چنین مى گوئى در حالى که از مجوس منطقه «هَجَر» جزیه گرفته اى؟!

پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: أِنَّ الْمَجُوسَ کَانَ لَهُمْ نَبِیٌّ فَقَتَلُوهُ وَ کِتَابٌ أَحْرَقُوهُ: «مجوس پیامبرى داشتند و کتاب آسمانى، پیامبرشان را به قتل رساندند، و کتاب او را آتش زدند»!.(6)

در حدیث دیگرى از «اصبغ بن نباته» مى خوانیم: على(علیه السلام) بر فراز منبر فرمود: سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی: «از من سؤال کنید پیش از آن که مرا نیابید».  «اشعث بن قیس» (منافق معروف) برخاسته، گفت: اى امیر مؤمنان! چگونه از «مجوس» جزیه گرفته مى شود، در حالى که کتاب آسمانى بر آنها نازل نشده و پیامبرى نداشته اند؟

على(علیه السلام) فرمود: آرى اى اشعث، قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ کِتَاباً وَ بَعَثَ إِلَیْهِمْ نَبِیّاً: «خداوند کتابى بر آنها نازل کرده و پیامبرى مبعوث نموده است».(7)

و در حدیثى از امام سجاد على بن الحسین(علیه السلام) مى خوانیم پیامبر فرمود: سَنُّوا بِهِمْ سُنَّةَ أَهْلِ الْکِتَابِ یَعْنِی الْمَجُوسَ: «با آنها طبق سنت اهل کتاب رفتار کنید، منظور پیامبر اسلام مجوس بود».(8)

ضمناً، باید توجه داشت: واژه «مجوس» جمع است و مفرد آن «مجوسى» است.

* * *

3 ـ صابئان چه کسانى هستند؟

از آیه فوق اجمالاً استفاده مى شود که: آنها نیز پیرو بعضى از مذاهب آسمانى بوده اند، به خصوص که در آیه، میان طائفه یهود و نصارا قرار گرفته اند.

بعضى آنها را از پیروان «یحیى بن زکریا» مى دانند که مسیحیان او را «یحیى تعمید دهنده» مى نامند.

بعضى معتقدند: آنها برخى از عقائد یهود و برخى از عقائد مسیحیان را گرفته و به هم آمیخته اند، و لذا مذهب آنها را برزخى میان این دو مذهب مى دانند.

«صابئان» براى آب جارى اهمیت زیادى قائلند، و لذا بسیارى از آنها در  کنار نهرهاى بزرگ زندگى مى کنند.

مى گویند: به بعضى از ستارگان نیز احترام مى گذارند، و به همین جهت، متهم به «ستاره پرستى» شده اند، هر چند ظاهر آیه فوق این است که آنها در صف مشرکان نیستند.(9)

* * *

4 ـ گروه منحرفان از توحید

در آیات فوق، به پنج گروه از مذاهب تحریف یافته اشاره شده که شاید ترتیب آنها در اینجا بر حسب انحرافشان از اصل توحید است، یهود کمترین انحراف را نسبت به دیگران از توحید دارند، و صابئان که گروه برزخى در میان یهود و نصارا هستند در مرحله دومند.

سپس نصارا با پذیرش تثلیث و خدایان سه گانه انحراف بیشترى یافته، و مجوس با تقسیم کردن کل عالم به دو بخش خیر و شرّ و قائل شدن به دو مبدأ در سراسر جهان هستى در مرحله چهارم قرار دارند.

و اما مشرکان و بت پرستان که گرفتار بیشترین انحرافند، در آخر ذکر شده اند.

* * *


1 ـ «ابوالفتوح رازى»، و همچنین تفسیر «فخر رازى»، جلد 23، صفحه 15، ذیل آیات مورد بحث.

2 ـ به تفسیرهاى «مجمع البیان»، «تبیان»، «المیزان»، «فخر رازى»، «ابوالفتوح رازى»، تفسیر «صافى»، و «قرطبى»، ذیل آیه مورد بحث مراجعه شود.

3 ـ در ترکیب جمله «أَنَّ اللّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ» معروف این است که: مبتداى محذوفى دارد و در تقدیر چنین است: «الأَمْرُ أَنَّ اللّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ». این احتمال نیز وجود دارد که «أَنَّ» (به فتح) به معنى «اِنَّ» (به کسر) بوده باشد، و محذوفى در کار نیست.

4 ـ «اعلام القرآن»، صفحه 550.

5 ـ «المیزان»، جلد 14، صفحه 392.

6 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 11، ابواب جهاد العدوّ، باب 49، صفحه 96 (جلد 15، صفحه 126، چاپ آل البیت).

7 و 8 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 11، ابواب جهاد العدو، باب 49، صفحه 96. (جلد 15، صفحه 128، چاپ آل البیت).

9 ـ براى توضیح بیشتر به جلد اول تفسیر «نمونه»، ذیل آیه 62 سوره «بقره» مراجعه کنید.