الأنعام
ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ ۖ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ ۗ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنثَيَيْنِ ۖ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ 143 وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ ۗ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنثَيَيْنِ ۖ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَٰذَا ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِّيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ 144 قُل لَّا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ 145 وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ ۖ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ۚ ذَٰلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ ۖ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ 146
محرمات بر یهود
در آیات قبل، حیوانات حرام، منحصر به چهار چیز شمرده شده بود اما در این آیات، اشاره به قسمتى از محرمات بر یهود مى کند تا روشن شود، احکام مجهول و خرافى بت پرستان نه با آئین اسلام سازگار است و نه با آئین یهود، (و نه با آئین مسیح که معمولاً در احکامش از آئین یهود پیروى مى کند).
تازه در این آیات تصریح شده که این قسمت از محرمات بر یهود نیز جنبه مجازات و کیفر داشته و اگر مرتکب جنایات و خلافکارى هائى نمى شدند، این امور نیز بر آنها حرام نمى شد.
بنابراین جا دارد از بت پرستان سؤال شود: این احکام ساختگى را از کجا آوردید؟!
لذا نخست مى فرماید: «بر یهودیان، هر حیوان ناخن دارى را حرام کردیم» (وَ عَلَى الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا کُلَّ ذی ظُفُر).
«ظُفُر» (بر وزن شتر) در اصل، به معنى «ناخن» مى باشد، ولى به سمّ حیوان هاى سم دار (آنها که همچون اسب، سم هائى دارند که شکاف ندارد نه مانند گوسفند و گاو که داراى سم شکافته مى باشند) نیز اطلاق شده; زیرا سم هاى آنها شبیه ناخن است، و نیز به پاى شتر که نوک پاى او یکپارچه است و شکافى ندارد گفته اند.
بنابراین، از آیه فوق چنین استفاده مى شود: تمام حیواناتى که «سم چاک» نیستند اعم از چهارپایان یا پرندگان، بر یهود تحریم شده بود.
از «سفر لاویان» «تورات» کنونى فصل 11 نیز همین معنى اجمالاً استفاده مى شود آنجا که مى گوید:
«از میان بهائم، هر سم چاک دارى که تمام شکاف و نشخوارکننده باشد بخورید، اما از نشخوارکنندگان سم چاکان اینها را نخورید، شتر را با وجودى که نشخوار مى کند اما تمام سم چاک نیست، آن براى شما ناپاک است».(1)
از جمله بعد، در آیه فوق که تنها سخن از گاو و گوسفند به میان آورده نیز مى توان استفاده کرد که: شتر براى یهود به کلى حرام بوده است (دقت کنید).
سپس مى فرماید: «پیه و چربى موجود در بدن گاو و گوسفند را نیز بر آنها حرام کرده بودیم» (وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْناعَلَیْهِمْ شُحُومَهُما).
و به دنبال آن، سه مورد را استثناء مى کند، نخست «چربى هائى که در پشت این دو حیوان قرار دارد» (إِلاّ ما حَمَلَتْ ظُهُورُهُما).
پس از آن «و چربى هائى که در پهلوها و لابلاى امعاء قرار گرفته» (أَوِ الْحَوایا).(1)
و در مرحله بعد «و چربى هائى که با استخوان آمیخته شده است» (أَوْ مَا اخْتَلَطَبِعَظْم).
ولى در پایان آیه تصریح مى کند: اینها در حقیقت بر یهود حرام نبود، «اما به خاطر ظلم و ستمى که مى کردند، از این گونه گوشت ها و چربى ها که مورد علاقه آنها بود به حکم خدا محروم شدند» (ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِبَغْیِهِمْ).
و براى تأکید اضافه مى کند: «این یک حقیقت است و ما راست مى گوئیم» (وَ إِنّا لَصادِقُونَ).
در این که بنى اسرائیل چه ظلم و ستمى کرده بودند که خداوند پاره اى از نعمت هائى را که مورد علاقه آنها بود بر آنها تحریم کرد؟ در میان مفسران گفتگو است.
ولى آنچه از آیات 160 و 161 سوره «نساء» استفاده مى شود این است که: علت تحریم مزبور چند چیز بوده است:
ظلم و ستم بر ضعفاء و جلوگیرى از دعوت انبیاء در مسیر هدایت مردم، و رباخوارى، و اموال مردم را به ناحق خوردن، آنجا که مى فرماید:
فَبِظُلْم مِنَ الَّذینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّبات أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَنْ سَبیلِ اللّهِ کَثیراً * وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِل:
«به خاطر ظلمى که از یهود صادر شد، و (نیز) به خاطر جلوگیرى بسیار آنها از راه خدا، بخشى از چیزهاى پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم * و (همچنین) به خاطر ربا گرفتن، درحالى که از آن نهى شده بودند; و خوردن اموال مردم به باطل».
جمله «وَ إِنّا لَصادِقُونَ» که در آخر آیه آمده است، ممکن است اشاره به این نکته باشد که: صدق و حقیقت مطلب در مورد تحریم این غذاها آن است که ما گفتیم، نه آن است که: یهود در پاره اى از سخنان خود مى گفتند، و آن را به عنوان فرمانى دائر بر تحریم این امور، از ناحیه اسرائیل (یعقوب) معرفى مى کردند; زیرا یعقوب چنان که در آیه 93 سوره «آل عمران» آمده است هرگز، حکم به حرام بودن این اموال نکرده بود، و این تهمتى بود که یهود بر او بستند (براى توضیح بیشتر به تفسیر نمونه ذیل آیه فوق جلد سوم مراجعه فرمائید).
* * *
از آنجا که لجاجت یهود و مشرکان روشن بوده و امکان داشته پافشارى کنند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را تکذیب نمایند، در آیه بعد، خداوند به پیامبرش دستور مى دهد: «اگر تو را تکذیب کنند به آنها بگو: پروردگارتان رحمت وسیع و پهناورى دارد» (فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَة واسِعَة).
و شما را زود مجازات نمى کند بلکه مهلت مى دهد، شاید از اشتباهات خود برگردید، از کرده خود پشیمان شوید و به سوى خدا باز آئید.
ولى اگر از مهلت الهى باز هم سوءاستفاده کنید، و به تهمت هاى نارواى خود ادامه دهید، بدانید کیفر خداوند قطعى است، و سرانجام دامان شما را خواهد گرفت; زیرا «مجازات او از جمعیت مجرمان دفع شدنى نیست» (وَ لایُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِالْمُجْرِمینَ).
این آیه به خوبى عظمت تعلیمات قرآن را روشن مى سازد که بعد از شرح این همه خلافکارى هاى یهود و مشرکان، باز آنها را فوراً تهدید به عذاب نمى کند بلکه نخست با تعبیرهاى آکنده از محبت مانند «رَبُّکُم» (پروردگار شما) «ذُو رَحْمَة» (صاحب رحمت است) «واسِعَة» (رحمتش پهناور مى باشد) راه بازگشت را به سوى آنها گشوده، تا اگر کمترین آمادگى براى این موضوع در آنها وجود داشته باشد، تشویق شوند و به سوى حق بازگردند.
اما براى این که رحمت پهناور الهى باعث جرأت، جسارت و طغیان آنان نگردد، و دست از لجاجت بردارند در آخرین جمله آنها را تهدید به مجازات قطعى خدا مى کند.
* * *
1 ـ شماره هاى 3 و 4.
2 ـ «حَوایا» جمع «حویّة» (بر وزن قضیه) به معنى مجموعه محتویات شکم حیوان است که به صورت یک کره و به معنى «امعاء» مى باشد.