التوبة

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ 123 وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِ إِيمَانًا ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ 124 وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَىٰ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ 125 أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ 126 وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا ۚ صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ 127 لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ 128 فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ 129

123یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ

 

ترجمه:

123 ـ اى کسانى که ایمان آورده اید! با کافرانى که به شما نزدیک ترند، پیکار کنید! آنها باید در شما شدت و خشونت (و قدرت) احساس کنند; و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!

تفسیر:

دشمنان نزدیک تر را هدف قرار دهید!

در آیه فوق، به تناسب بحث هائى که تا کنون پیرامون جهاد در این سوره ذکر شده، به دو دستور دیگر در زمینه این موضوع مهم اسلامى، اشاره گردیده است:

نخست روى سخن را به مؤمنان کرده، مى گوید: «اى کسانى که ایمان آورده اید با کفارى که به شما نزدیک ترند پیکار کنید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفّارِ).

درست است که با تمام دشمنان باید مبارزه کرد، و تفاوتى در این باره وجود ندارد، ولى از نظر روش مبارزه، بدون شک باید نخست از دشمنان نزدیک تر شروع کرد; چرا که خطر دشمنان نزدیک تر بیشتر است، همان گونه که به هنگام دعوت به سوى اسلام، و هدایت مردم به آئین حق، باید از نزدیک تر شروع نمود.

پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز دعوت خود را به فرمان خداوند از بستگانش شروع کرد، پس از آن مردم «مکّه» را تبلیغ فرمود، آنگاه به سراسر «جزیرة العرب» مبلّغ فرستاد، و سپس نامه براى سلاطین جهان نوشت، و بدون شک این روش به پیروزى نزدیک تر است.

البته هر قانونى استثناءئى دارد، ممکن است مواقع فوق العاده اى دشمن دورتر به مراتب خطرناک تر باشد، که قبلاً باید به دفع او شتافت، اما همان گونه که گفتیم، این یک استثناء است نه یک قانون همیشگى.

و اما این که: پرداختن به دشمن نزدیک تر لازم تر است، دلائلش واضح است، زیرا:

اوّلاً ـ خطر دشمن نزدیک، از خطر دشمنان دور بیشتر مى باشد.

ثانیاً ـ آگاهى و اطلاعات ما، نسبت به دشمنان نزدیک تر، افزون تر است، و این خود به پیروزى کمک مى کند.

ثالثاً ـ پرداختن به دور، و رها کردن نزدیک، این خطر را دارد که دشمنان نزدیک ممکن است از پشت سر حمله کنند، و یا کانون اصلى اسلام را به هنگام خالى شدن مرکز، در هم بکوبند.

رابعاً ـ وسائل و هزینه مبارزه با نزدیک، کمتر و ساده تر، و تسلّط بر جبهه در آن آسان تر است، به این جهات، و جهات دیگر، دفع این گونه دشمنان، لازم تر است.

ذکر این نکته نیز لازم به نظر مى رسد: آن موقع که آیه فوق نازل شد، اسلام تقریباً همه «جزیرة العرب» را گرفته بود، و بنابراین نزدیک ترین دشمن در آن روز، شاید «امپراطورى روم شرقى» بود، که مسلمانان براى مبارزه با آنان به «تبوک» شتافتند.

این را نیز نباید فراموش کرد که، آیه فوق گر چه از «پیکار مسلحانه»، و از «فاصله مکانى» سخن مى گوید، ولى بعید نیست روح آیه در پیکارهاى منطقى و فاصله هاى معنوى نیز حاکم باشد، به این معنى که: مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبلیغاتى با دشمنان، اول باید به سراغ کسانى بروند که، خطرشان براى جامعه اسلامى بیشتر و نزدیک تر است.

مثلاً در عصر ما، که خطر الحاد و مادّى گرى همه جوامع را تهدید مى کند، باید مبارزه با آن را مقدم بر مبارزه با مذاهب باطل قرار داد، نه این که آنها فراموش شوند، بلکه باید لبه تیز حمله، متوجه گروه خطرناک تر گردد.

یا مثلاً مبارزه با استعمار فکرى، سیاسى و اقتصادى باید در درجه اول قرار گیرد.

دومین دستورى که در زمینه جهاد، در آیه فوق مى خوانیم: دستور شدت عمل است، آیه مى فرماید: «دشمنان باید در شما یک نوع شدت و خشونت احساس کنند» (وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً).

اشاره به این که: تنها شجاعت و شهامت درونى، و آمادگى روانى براى ایستادگى و مبارزه سرسختانه با دشمن کافى نیست، بلکه باید این آمادگى و سر سختى خود را به دشمن نشان دهید، و آنها بدانند در شما چنین روحیه اى هست، تا همان سبب عقب نشینى و شکست روحیه آنان گردد.

و به تعبیر دیگر: وجود قدرت، کافى نیست، بلکه باید در برابر دشمن نمایش قدرت داد.

لذا در تاریخ اسلام مى خوانیم: به هنگام آمدن مسلمانان به «مکّه»، براى مراسم زیارت خانه خدا، پیامبر(صلى الله علیه وآله)به آنها دستور داد: به هنگام «طواف» با سرعت راه بروند، بلکه بدوند، و شدت و سرعت و ورزیدگى خود را به دشمنانى که ناظر آنها بودند نشان دهند.

و نیز در داستان «فتح مکّه» مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله)شب هنگام دستور داد: مسلمانان همگى در بیابان آتش بیفروزند، تا مردم «مکّه»، به عظمت ارتش اسلام آشنا شوند، و اتفاقاً این کار در روحیه آنها اثر گذاشت.

و نیز دستور داد: «ابو سفیان» بزرگ «مکّه» را، در گوشه اى نگه دارند و ارتش نیرومند اسلام در مقابل او رژه روند.

و در پایان آیه، به مسلمانان با این عبارت نوید پیروزى مى دهد: «بدانید که خدا با پرهیزکاران است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ).

این تعبیر ممکن است علاوه بر آنچه گفته شد، اشاره به این معنى نیز باشد، که توسّل به خشونت، و شدت عمل باید توأم با تقوا باشد، و هیچ گاه از حدود انسانى تجاوز نکند.

* * *